loading...
.::بزرگ ترین وبلاگ آموزش،تفريح و دانلود :..
جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 255 پنجشنبه 20 آبان 1389 نظرات (0)

  بخش اول
فيزيک و اندازه گيري

در اين فصل، به تشريح موضوع علم فيزيک مي پردازيم. پس با زمينه هايي که فيزيک در آنها کاربرد دارد و شاخه هاي مختلف علم فيزيک آشنا مي شويم. سرانجام به اهميت اندازه گيري در فيزيک و کميتهاي اصلي و فرعي و کميتهاي نرده اي و بُرداري و عمليات جبري آنها مي پردازيم.

   تاريخچه پيدايش و گسترش فيزيک

علم مطالعه حرکت، نيرو، انرژي و اثرات آنها بر ماده را علم فيزيک گويند. واژه فيزيک از واژه باستاني يوناني physis به معناي طبيعت و ماهيت گرفته شده است. فيلسوفان آسياي صغير، نخستين کساني بودند که پرسشهايي درباره طبيعت و ماهيت بنيادي (physis) دنياي مادي مطرح ساختند (در سده هفتم قبل از ميلاد مسيح).
ارشميدس بر روي مبحث ايستاشناسي (استاتيک) و هيدوراستاتيک کار کرد که به روشهاي امروزي بسيار نزديک بود. پس از ظهور و گسترش اسلام، دانشمندان کشورهاي اسلامي از قبيل ابوريحان بيروني، ابن هيثم، خواجه نصيرالدين طوسي و بسياري ديگر، علم فيزيک را در زمينه هاي نجوم و اپتيک گسترش دادند.
گاليله دستگاههاي ساده را با توجه به اصول «اندازه گيري تجربي» و «تجزيه رياضي» توصيف کرد. گاليه نشان داد که قانونهاي طبيعت از معادله هاي رياضي ساده اي پيروي مي کنند. از آن زمان تاکنون فيزيکدانان در جستجوي روابط رياضي اي هستند که نتايج اندازه گيريها را به هم مربوط مي کنند. مفاهيم اساسي در فيزيک بر حسب اندازه گيريها بيان مي شوند و هدف هر نظريه فيزيکي بيان ارتباط نتيجه چند اندازه گيري به همديگر است.
 

  ارکان علم فيزيک

روش فيزيک روش گاليله است که بعداً توسط فيوتون تکميل شد. يعني موضوع مورد نظر توسط تجربه (انجام آزمايش) و تجريه و تحليل رياضي بررسي مي شود. براي انجام آزمايش در فيزيک ،معمولاً ابتدا يک رشته اندازه گيري انجام مي شود. مجموعه فعاليتهاي تجربي را مشاهده مي گويند. نتيجه مشاهده ها و اندازه گيريها، شالوده کار دو مرحله تجزيه و تحليل رياضي را فراهم مي سازد.
فيزيکداناني که بيشتر در زمينه طرح ريزي و انجام آزمايشها و جمع آوري اطلاعات از طريق اندازه گيري پژوهش مي کنند فيزيکدانان تجربي هستند. مجموعه اي از مدلها و رابطه هايي که از طريق تجربه ها به دست مي آيند، يک نظريه (تئوري) را مي سازند. فيزيکداناني که با تجريه و تحليل داده هاي تجربي (مشاهده ها) نظريه مي سازند. فيزيکدانان نظري يا نظريه پرداز هستند.
 

  کاربردهاي فيزيک

مطالعه هر بخش از جهان پيرامون ما بدون دانش فيزيک ميسر نيست. شما با فراگيري فيزيک مي آموزيد که چگونه: مشاهده کنيد، بررسي کنيد، آزمايش کنيد و نتايج آزمايشها را به صورت مناسب ثبت کنيد. براي آموختن فيزيک بايد با کسب مهارت رياضي لازم بتوانيد نتايج و مفاهيم را با جملات دقيق بيان کنيد.

شاخه هاي مختلف فيزيک شامل فيزيک ماده چگال، اختر فيزيک، فيزيک هسته اي، فيزيک اتمي و مولکولي و ليزر، فيزيک ذره هاي بنيادي، فيزيک بنيادي و ... مي باشد. فيزيک در زمينه هاي زيادي از قبيل پزشکي، رايانه اي، هواشناسي، مواد، مخابرات، صنعت و ... کاربرد دارد.
  

جهت مشاهده كامل مطالب به ادامه مطلب مراجعه كنيد


جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 794 پنجشنبه 20 آبان 1389 نظرات (0)

در اواخر قرن نوزدهم اشعه‌ي كاتدي كه جرياني از الكترونهاست مورد بررسي قرار گرفت و مشخص شد كه الكترونها داراي بار الكتريكي منفي هستند و طبيعت اين الكترونها هم به جنس ماده بستگي ندارد، اما ميزان بار يا جرم اين ذرات همچنان ناشناخته بود تا اينكه آقاي جوزف تامسون در سال 1897 موفق شد نسبت بار به جرم الكترون را از طريق بررسي انحراف اشعه‌ي كاتدي در ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي معين كند . البته لازم به ذكر است روش تامسون قادر نبود ميزان بار يا جرم الكترون را هر يك به تنهايي تعيين كند. روش تامسون بر اين اصل استوار است كه ميدانهاي مغناطيسي و جريان الكتريكي بر يكديگر تاثير متقابل دارند يعني ميدان مغناطيسي قادر است ذرات باردار را كه در مسير مستقيم حركت مي‌كنند از مسير خود منحرف كند. پس وقتي كه يك الكترون با بار الكتريكي e و جرم m با سرعت v وارد يك ميدان مغناطيسي مي‌شود ، از مسير مستقيم خود منحرف مي‌شود و مسيرش هلال يا دايره‌اي مي‌شود كه شعاع آن r مي‌باشد. مقدار r از رابطه زير بدست مي‌آيد:

(1) r=mv/He

كه در آن H شدت ميدان مغناطيسي است.همانطور كه از رابطه بالا مشخص است هر چه شدت ميدان و بار الكتريكي ذره بيشتر باشد r كوچكتر مي‌شود. كوچكتر شدن r به معناي بيشتر شدن انحراف از مسير مستقيم است. از طرف ديگر چون r با m , v رابطه مستقيم دارد پس هر چه سرعت و جرم ذره بيشتر باشد انحراف ذره كمتر مي‌شود.

اگر رابطه فوق را كمي جابجا كنيم رابطه زير بدست مي‌آيد:

(2) e/mv=1/Hr

 تامسون مقدار r را براي انحراف اشعه كاتدي در يك ميدان مغناطيسي با شدت معين معلوم كرد و از آنجا توانست مقدار e/mv را بدست آورد. اما براي بدست آوردن e/m بايد مقدار v را نيز معين كرد. يكي از روشهايي كه تامسون براي پيدا كردن مقدار v به كار برد مطالعه‌ي اشعه‌ي كاتدي در لامپي بود كه در امتداد آن ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي همزمان و عمود بر هم برقرار شده بود. طبق روابط فيزيك ورياضي سرعت الكترون از رابطه زير بدست مي‌آيد:

V=E/H (3)

كه در آن E شدت ميدان الكتريكي و H شدت ميدان مغناطيسي است.با قرار دادن رابطه (3) در فرمول (2) رابطه زير بدست آورد:

e/m=E/(H**2)r

 تامسون مقدار عددي اين كميت را به ميزان زير گزارش كرد:

e/m=-5.2728*10**17 esu/g

 

 

جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 213 پنجشنبه 20 آبان 1389 نظرات (0)



در سال هاي اخير، پيشرفت هاي تكنولوژي وسايل و مواد با ابعاد بسيار كوچك به دست آمده است و به سوي تحولي فوق العاده كه تمدن بشر را تا پايان قرن دگرگون خواهد كرد ، پيش مي رود . براي درك بهتر اندازه هاي مادون ريز ، قطر موي سر انسان را كه يك دهم ميليمتر است در نظر بگيريد ، يك نانومتر صد هزار برابر كوچكتراست . تكنولوژي و مهندسي در قرن پيش رو با وسايل ، اندازه گيريها و توليداتي سروكار خواهد داشت كه چنين ابعاد مادون ريزي دارند . درحال حاضر پروسه هايي در ابعاد چند مولكول قابل طراحي و كنترل است . همچنين خواص مكانيكي ، شيميايي ، الكتريكي ، مغناطيسي ، نوري و... مواد در لايه ها در حدود ابعاد نانومتر قابل درك و تحليل و سنجش است .
تكنولوژي درقرن گذشته در هرچه ريزتر كردن توليدات تكنولوژيكي پيشرفت چشمگيري داشت ، بطوريكه به مزاح گفته شد كه ديگر كشف ذرات ريز اتمي ( Sub-Atomic ) نه تنها جايزه نوبل ندارد ، بلكه به آن جريمه هم تعلق مي گيرد ! تكنولوژي نو درقرن حاضر مسير عكس را طي مي كند . يعني مواد مادون ريز را بايد تركيب كرد تا دانه هاي بزرگتر كارآمد به وجود آ ورد
درست همان روشي كه در طبيعت براي توليد كردن حاكم است . مجموعه هاي طبيعي ، تركيبي از دانه هاي مادون ريز قابل تشخيص با خواص مشابه و يا متفاوت با اندازه هاي در حدود نانو است .
اثر تحقيقات در فناوريهاي مادون ريز هم اكنون در درمان بيماريها و يا دست يافتن به مواد جديد به ظهور رسيده است . موارد بسياري در مرحله تحقيقات كاربردي و آزمايشي است .اكنون ساخت رايانه هاي بسيار كوچكتر و ميليونها بار سريعتر در دستور كار موسسات تحقيقاتي قرار دارد .

جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 317 پنجشنبه 20 آبان 1389 نظرات (0)

شرکت جنرال الکتریک یا GE یکی از عظیم ترین کمپانی های تولید موتورها یا پیشرانه های هوایی است که اولین شرکتی بود که ایالات متحده را وارد عصر جت نمود. این شرکت با بهره گیری از به روزترین و جدیدترین تکنولوژی و فناوری به ایجاد نوآوری های نوین و تازه در عرصه صنعت ساخت موتورهای جت مشغول می باشد.

زمانی که ایالات متحده در سال 1917 وارد جنگ جهانی اول شد، دولت آمریکا جستجو را برای یافتن شرکتی که بتواند یک تقویت کننده یا بوستر را برای هواپیماهای نوپای پیستونی آن زمان تولید نماید، شروع کرد. این بوستر، یا در اصل توربوسوپرشارژر، شامل یک کمپرسور بود که با نیروی گازهای خروجی موتور به حرکت در آمده و هوا یا اکسیژن اضافی را مکیده و بر توان موتورهای پیستونی آن زمان می افزود و در حقیقت بر روی موتورهایی نصب می شد که قرار بود در ارتفاعات بالا به عملیات بپردازند. در این میان، شرکت جنرال الکتریک، این رقابت و مبارزه را با شرکتی دیگر برای تولید توربوسوپرشارژر ها پذیرفت و قراردادی برای تولید آن ها توسط شرکت ها و دولت وقت منعقد شد. در بحبوحه زمان جنگ، هر دو شرکت تحقیق و طراحی های بسیاری را بر روی این گونه تجهیزات انجام داده و هزینه هایی را صرف نمودند، تا آنکه دولت آن دو شرکت را برای نمایش و اثبات عملکرد نهایی طرح هایشان فراخواند. سرانجام، در هوای قله های پایکس پیک، در حدود 14,000 پا بالای سطح دریا، شرکت جنرال الکتریک موتوری از نوع لایبرتی ایرکرافت را با قدرتی معادل 350 اسب بخار که با توربوسوپرشارژرهای آن شرکت تجهیز شده بود، آزمایش کرده و با موفقیت رقابت را پایان داده و از میدان با پیروزی بدر رفت، و از همان زمان بود که این شرکت وارد دوره و عرصه جدید ساخت هواپیما ها و موتورها یا پیشرانه هایی با قدرت افزون تر و کارائی بالاتر گردید. با انجام آن آزمایش بر فراز قله ها، اولین قرارداد رسمی میان دولت آمریکا و شرکت جنرال الکتریک بسته شد که همین اتفاق، راه این شرکت را برای پیشتازی در صنعت ساخت پیشرانه و موتور های جت، هموار ساخت. برای مدت بیش از دو دهه، این توربوسوپرشارژر های شرکت جنرال الکتریک بود که هواپیماهای بمب افکن آمریکایی ار قادر ساخته بود که با وزن بیشتر به پرواز در آمده از ارتفاعات بالا عملیات مورد نظر خود را انجام دهند. تجربه کاری بالا و مهارت و خبرگی کارکنان و متخصصان این شرکت در ساخت تجهیزات موتور، به طور آشکاری مشخص ساخت که این شرکت، همان شرکتی خواهد بود که اولین موتور جت کشورش را تولید خواهد کرد. از آن زمان به بعد، می توان گفت جنرال اکتریک در نوآوری های کسب شده حرف اول را می زد، از آن دست می توان به نمونه های چون ساخت اولین موتور جت آمریکایی، ساخت اولین موتور توربوجت قادر به عملیات در سرعت های دو تا سه برابر صوت و تولید اولین موتور جت توربوفن با ضریب کنار گذر بالا برای ورود به خدمت اشاره کرد. امروزه، شرکت حمل و نقل هوایی جنرال الکتریک، با بودجه ای برابر با 97/10 بیلیون دلار در سال 2003، عملیات طراحی، گسترش، ساخت و تولید موتورهای جت را در طیف گسترده ای شامل موتورهای نظامی، تجاری، مسافربری و ... انجام داده و پیشتاز در عرضه خدمات تعمیر و نگهداری موتورهای ساخته این شرکت است.



جنرال الکتریک، تولید کننده اولین موتور جت در ایالات متحده

به علت سابقه طولانی و گسترده شرکت جنرال الکتریک در ساخت توربوسوپرشارژرها برای نیروی هوایی آمریکا، این شرکت انتخابی منطقی برای ساخت اولین موتور جت آمریکایی به نظر می رسید. در سال 1941، نیروی هوایی آمریکا منطقه لین در ماساچوست آمریکا را که مرکز تولید موتورهای شرکت جنرال الکتریک بود، برگزیده و این شرکت را به ساخت اولین موتورجت در این کشور بر پایه و اساس موتور جت ساخت سر فرانک ویتل انگلیسی موظف نمود. شش ماه بعد، در 18 آوریل 1942، مهندسان شرکت جنرال الکتریک موتور I-A را با موفقیت تست کردند. در اکتبر 1942، در میوروک درای لیک در ایالت کالیفرنیا، هواپیمای تاریخی بل اکس پی-59 ای توسط دو موتور I-A تجهیز شده و به این گونه بود که ایالات متحده آمریکا وارد عصر جت گردید (نیروی تولیدی توسط این موتور حدود 1,250 پوند اندازه گیری شده بود که نیروی تولیدی تراست توسط موتور امروزی GE90-115B که در هواپیمای بوئینگ 777 به کار می رود، حدود 90 برابر قدرت تولیدی در موتور I-A و برابر با 115,000 پوند می باشد). موتور I-A از سیستم کمپرسور گریز از مرکز (انواع ابتدایی کمپرسور) که تا حدود دو سال بعد تمام موتورهای ساخت جنرال الکتریک برای عملیات متراکم سازی از آن استفاده می کردند، بهره می برد. استفاده از کمپرسور گریز از مرکز پس از تولید موتور J-33 با قدرت تولیدی 4,000 پوند پایان یافت. موتور J-33 موتوری بود که در اولین هواپیمای جنگنده عملیاتی آمریکایی P-80 شوتینگ ستار، که رکورد سرعتی معادل 996 کیلومتر بر ساعت را بر جای گذاشت، به کار می رفت. قبل از پایان سال، موتور J-35 هواپیمای داگلاس D-558 سکای ستریک را به رکورد 1,046 کیلومتر بر ساعت رساند و رکرود قبلی را که توسط هواپیمای شوتینگ ستار ثبت شده بود، شکست. موتور J-35 اولین موتور توربوجتی بود که از سیستم کمپرسور محوری یا طبقه ای - کمپرسوری که بعد از آن تا به امروز در تمام موتورهای ساخت جنرال الکتریک به کار رفته است - بهره می برد. بعد از همه مسایل، شرکت جنرال الکتریک تصمیم به ساخت موتور جت کاملاً جدید و با طراحی نوین گرفت که نتیجه همان موتور J-47 بود که این شرکت را دوباره در مسیر تولید موتور های جت قرار داد. تقاضا برای در اختیار گرفتن موتور J-47 برای مجهز کردن تمام هواپیماهای خط مقدم ایالات متحده، به خصوص هواپیمای F-86 سابر، به این معنی بود که مرکز تولید جنرال الکتریک که در منطقه لین در ماساچوست قرار داشت، تکافوی تولید این تعداد موتور را نمی کرد، در نیاز شرکت جنرال الکتریک به ساخت مرکز تولید دومی شدت پیدا کرد. در نتیجه شرکت جنرال الکتریک مرکزی را در شهر سین سیناتی، همان جایی که موتورهای پیستونی کارخانه برادران رایت در طی جنگ جهانی دوم ساخته شدند، برای ادامه تولید برگزید. این شرکت، مرکز تولید یا کارخانه جدید را رسماً در 28 فوریه 1949، با ایجاد دومین خط تولید موتورهای J-47 برای تکمیل خط اصلی تولید این موتورها در لین در ماساچوست، افتتاح کرد. بعدها، این مرکز به عنوان شعبه اصلی تولید شرکت جنرال الکتریک با نام اون دیل شناخته شد. با افروخته شدن اتش جنگ کره و افزایش تقاضا برای موتورهای J-47، این موتور به پرتولید ترین موتور توربین دار گازی در جهان مبدل گشت، به طوری که تعداد 35,000 موتور J-47 تا انتهای سال 1950 تحویل شد. این موتور با تولید خود دو افتخار اصلی را کسب نمود که اولین مورد آن به این صورت بود که این موتور اولین موتور توربوجتی بود که اجازه برای کاربرد های مسافربری بین شهری یا کشوری را از سوی موسسه هوافضای سیویل ایالات متحده دریافت داشت و دیگر افتخار آن این بود که اولین موتوری بود که از یک سیستم کنترل شده الکتریکی پس سوز برای تقویت نیروی کشش آن سود می جست. جنگ در حقیقت باعث یک جهش بزرگ علمی و یک انقلاب کاری در میان ملل شده بود، به طوری که افزایش سرسام آور تعداد کارمندان شرکت جنرال الکتریک از 1,200 نفر به 12,000 نفر در طی بیست ماه، الزاماً افزایش فضای بیشتر کاری را می طلبید. در سال 1951، شرکت جنرال الکتریک رسماً اعلام داشت که این شرکت بزرگترین مرکز تولید موتورهای جت در سراسر جهان، چه در صلح و چه در جنگ خواهد بود. در سال 1954، تصمیم بر آن شد که کارخانه موجود در شهر سین سیناتی، اون دیل، به مرکز تولید موتورهای جت در کلاس اندازه بزرگ و مرکز ابتدایی یعنی لین در ماساچوست، به مرکز تولید موتورهای جت کلاس کوچکتر مبدل شود.



موتورهای نظامی تاریخی، ورود به دوران جنگ سرد

صرف نظر از تمامی موفقیت های حاصل از تولید موتور موفق J-47، این موتور برای نیاز های تولید هواپیماهایی که لازم بود بالاتر از دو برابر سرعت صوت پرواز نمایند، کافی نبود. شرکت جنرال الکتریک با تولید موتور توربوجت J-79 با استاتور های متغیر، که یکی از با اهمیت ترین تولید های این شرکت در عرصه موتورهای جت در زمان خود بود، خود را برای تامین نیروی مورد نیاز هواپیماهای جنگنده جدید آن زمان آماده ساخت. سیستم استاتور با تیغه های متحرک، به متراکم کننده یا کمپرسور موتور کمک می کرد که بر مشکل تغییر مقدار هوای ورودی به موتور در سرعت های مختلف مانند زمان برخاست یا در حداکثر سرعت غلبه نماید بقيه در ادامه مطلب.

جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 193 پنجشنبه 20 آبان 1389 نظرات (0)

مردی برای اصلاح سر و صورتش به ارایشگاه رفت در حال کار گفت وگوی جالبی بین انها در گرفت انها در باره ی موضوعات و مطالب مختلف صبحت کردند وقتی به موضوع خدا رسیدند ارایشگر گفت: من باور نمیکنم خدا وجود داشته باشد!
مشتری پرسید چرا باور نمیکنی؟
کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد!
به من بگو اگر خدا وجود داشت ایا این همه مریض می شدند بچه های بی سرپرست پیدا میشد؟
اگر خدا وجود می داشت،نباید درد و رنجی وجود داشته باشد
نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه میدهد این چیز ها وجود داشته باشد.
مشتری لحظه ای فکر کرد،اما جوابی نداد،چون نمی خواست جروبحث کند.
ارایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت.
به محض اینکه از اریشگاه بیرون اماد،در خیابان مردی دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده.
ظاهرش کثیف و ژولیده بود.مشتری برگشت و دوباره وارد ارایشگاه شد
میدانی چیست،به نظر من ارایشگر ها هم وجود ندارند!
ارایشگر با تعجب گفت چرا چنین حرفی میزنی؟من اینجا هستم،من ارایشگرم.
من همین الان موهای تورا کوتاه کردم.
مشتری با اعتراض گفت:نه ارایشگر ها وجود ندارند،چون اگر وجود داشتند،هیچ کس مثل مردی که ان بیرون است با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمیشد!
او گفت:نه،ارایشگرها وجود دارند،موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمی کنند
مشتری تایید کرد:دقیقا نکته همین جاست!خدا هم وجود دارد فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمی گردند

برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.

جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 154 پنجشنبه 20 آبان 1389 نظرات (1)

ماهيگير مکزيکی

 


صبح زود بود. توریست آمریکایی به ماهیگیر نگاه می کرد که تازه از صید برگشته بود. یک ماهی

 

 

 

 بزرگ در قایقش بود. به او گفت: با این سرعتی که داری چرا ماهی های بیشتری نمی گیری؟

 

 

 


ماهیگیر گفت: همین هم خرج زن و بچه هایم را در می آورد.

 

 

 


توریست گفت: بقیه ی روز را چه کار می کنی؟

 

 

 


گفت: با بچه هایم بازی می کنم، کتاب می خوانم، از مناظر اینجا لذت می برم، گیتار می زنم و با

 

 

 

دوست هایم در دهکده نوشیدنی می نوشم.

 


توریست گفت: اگر بیشتر ماهی بگیری، با پول اضافه اش می توانی چند قایق دیگر بخری. بعد از آن

 

 

 

می توان بدون واسطه جنس هایت را بفروشی. بعد 

 

 

 


 می توانی با پول اضافه ات یک کارخانه ی کنسرو سازی همین اطراف بزنی

 


ماهیگیر گفت: بعد چی؟

 


- بعد می توانی به نیویورک بروی در بورس سرمایه گذاری کنی

 


ماهیگیر گفت: بعد چی؟

 


- بعد دیگر وقت خوشگذرانی است، سهام ات را در موقع مناسب می فروشی

 


ماهیگیر پرسید: بعد چی؟

 


- بعد با میلیون ها دلار پول ات می توانی یک کلبه همین اطراف بخری

 


ماهیگیر پرسید: بعد چی؟

 


- بعد می توانی با بچه هایت بازی کنی، کتاب بخوانی، از مناظر اینجا لذت ببری، گیتار بزنی و با

 

 

 

دوست هایت در دهکده نوشیدنی بنوشی.

 

جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 195 پنجشنبه 20 آبان 1389 نظرات (0)
 

چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند.
اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراین تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنند و علت جا ماندن از امتحان را برای او توضیح دهند. آنها به استاد گفتند: « ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و

از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و از او کمک بگیریم، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم.»…..استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها روز بعد بیایند و امتحان بدهند.
چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع کنند….آنها به اولین مسأله نگاه کردند که ۵ نمره داشت. سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند…..سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال ۹۵ امتیازی پشت ورقه پاسخ بدهند که سوال این بود:
” کدام لاستیک پنچر شده بود ؟”

جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 184 پنجشنبه 20 آبان 1389 نظرات (0)
 

مردی خواب عجیبی دید . او در عالم رویا دید که نزد فرشتگان رفته و به کارهای آنها نگاه می کند هنگام ورود ، دسته

 

بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند ، باز می کنند و

 

 آنها را داخل جعبه هایی می گذارند. مرد از فرشته‌ای پرسید : شما دارید چکار می کنید ؟ ،فرشته در حالیکه داشت نامه ی

 

 را باز می کرد ، جواب داد : اینجا بخش دریافت است ، ما دعاها و تقاضاهای مردم زمین را که توسط فرشتگان به ملکوت

 

 می رسد به خداوند تحویل می دهیم. مرد کمی جلوتر رفت . باز دسته بزرگ دیگری از فرشتگان را دید که کاغذهایی را

 

داخل پاکت می گذارند و آنها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند، مرد پرسید : شماها چکار می کنید ؟ ، یکی از

 

 فرشتگان با عجله گفت : اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمات خداوند را توسط فرشتگان به بندگان زمین می

 

فرستیم. مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته!!مرد با تعجب از فرشته پرسید : شما اینجا چکار می

 

 کنی و چرا بیکاری ؟ ،فرشته جواب داد : اینجا بخش تصدیق جواب است . مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب

 

 تصدیق دعا بفرستند ولی تنها عده بسیار کمی جواب می دهند . مرد از فرشته پرسید : مردم چگونه می توانند جواب تصدیق

 

 دعاهایشان را بفرستند ؟! فرشته پاسخ داد : بسیار ساده است ، فقط کافیست بگویند : <<خدایا ممنونیم>>

جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 154 پنجشنبه 20 آبان 1389 نظرات (0)

 

روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: اگر بعد از

 

خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره

 ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟....

 


بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم

 

 بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن

 

 را محکم بر پیشانی مرد زد!

مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک

است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی!!


جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 238 پنجشنبه 20 آبان 1389 نظرات (0)

روزی مردجوانی وسط شهری ایستاده بود وادعا می کرد که زیباترین قلب دنیا را در تمام آن

منطقه دارد. جمعیت زیادی جمع شدند. قلب او کاملا سالم بود وهیچ خدشه ای بر آن وارد

نشده بود. پس همه تصدیق کردند که قلب او به راستی زیباترین قلبی است که تاکنون دیده اند

مرد جوان در کمال افتخار و وبا صدایی بلندتر به تعریف از قلب خود می پرداخت. ناگهان

پیرمردی جلو جمعیت آمد و گفت: اما قلب تو به زیبایی قلب من نیست. مرد جوان وبقیه

جمعیت به قلب پیرمرد نگاه کردند . قلب او با قدرت تمام می تپید. اما پر از زخم بود. قسمت

هایی از قلب او برداشته شده و تکه هایی جایگزین آنها شده بود، اما آنها به درستی جاهای

خالی را پرنکرده بودند وگوشه هایی دندانه دندانه درقلب او دیده می شد . دربعضی نقاط

شیارهای عمیقی وجود داشت که هیچ تکه ای آنها را پرنکرده بود .مردم با نگاهی خیره به

اومی نگریستند و با خود فکر می کردند که این پیرمرد چطور ادعا می کند که قلب زیباتری

دارد. مردجوان به قلب پیرمرد اشاره کرد و خندید و گفت: تو حتما شوخی می کنی ! قلبت رابا

قلب من مقایسه کن، قلب تو تنها مشتی زخم و خراش وبریدگی است . پیرمرد گفت درست

است . قلب تو سالم به نظر می رسد اما من هرگز قلبم را با قلب تو عوض نمی کنم. می دانی

هرزخمی نشانگر انسانی است که من عشقم را به او داده ام . من بخشی از قلبم را جدا

کرده ام وبه او بخشیده ام . گاهی او هم بخشی از قلب خود را به من داده است که به جای

آن تکه بخشیده شده قرار داده ام ، اما این دو عین هم نبوده اند.

گوشه هایی دندانه دندانه بر قلبم دارم که برایم عزیزند ، چرا که یادآور عشق میان دو انسان

هستند . بعضی وقتی ها بخشی از قلبم را به کسانی بخشیده ام اما آنها چیزی از قلب خود

را به من نداده اند این ها همین شیارهای عمیق هستند گرچه دردآورند، اما یادآورعشقی

هستند که داشته ام. امیدوارم که آنها هم روزی بازگردند و این شیارها ی عمیق را با قطعه

ای که من در انتظارش بوده ام پر کنند پس حالا می بینی که زیبای واقعی چیست ؟ مرد جوان

بی هیچ سخنی ایستاد . در حالی که اشک از گونه هایش سرازیر می شد به سمت پیرمرد

رفت . از قلب جوان و سالم خود قطعه ای بیرون آورد و با دست های لرزان به پیرمرد تقدیم

کرد. پیرمرد آن را گرفت و در قلبش جای داد و بخشی از قلب پیر و زخمی خود را در جای زخم

قلب مرد جوان گذاشت . مرد جوان به قلبش نگاه کرد، سالم نبود ولی از همیشه زیباتر بود

 

گاهی گمان نمیکنی ولی میشود گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود!!! گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است گاهی قرعه به نام تو میشود!!! گاهی گدای گدایی و بخت با تو نیست گاهی تمام شهر گدای تو میشود!!!

--------------------

منبع وبلاگ نمیدونی!!!!؟؟؟

جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 177 پنجشنبه 20 آبان 1389 نظرات (0)
 

جواني مي خواست زن بگيرد به پيرزني سفارش کرد تا براي او دختري پيدا کند. پيرزن به جستجو پرداخت، دختري را پيدا کرد و به جوان معرفي کرد وگفت اين دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگي فراهم خواهد کرد

جوان گفت: شنيده ام قد او کوتاه است

پيرزن گفت:اتفاقا اين صفت بسيار خوبي است، زيرا لباس هاي خانم ارزان تر تمام مي شود

جوان گفت: شنيده ام زبانش هم لکنت دارد

پيرزن گفت: اين هم ديگر نعمتي است زيرا مي دانيد که عيب بزرگ زن ها پر حرفي است اما اين دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفي نمي کند و سرت را به درد نمي آورد

جوان گفت: خانم همسايه گفته است که چشمش هم معيوب است

پيرزن گفت: درست است ، اين هم يکي از خوشبختي هاست که کسي مزاحم آسايش شما نمي شود و به او طمع نمي برد

جوان گفت: شنيده ام پايش هم مي لنگد و اين عيب بزرگي است

پيرزن گفت: شما تجربه نداريد، نمي دانيد که اين صفت ، باعث مي شود که خانمتان کمتر از خانه بيرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خيابان گردي ، خرج برايت نمي تراشد

جوان گفت: اين همه به کنار، ولي شنيده ام که عقل درستي هم ندارد

پيرزن گفت: اي واي، شما مرد ها چقدر بهانه گير هستيد، پس يعني مي خواستي عروس به اين نازنيني، اين يک عيب کوچک را هم نداشته باشد.

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

احمد شاملو

جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 193 پنجشنبه 20 آبان 1389 نظرات (0)
 

ـــــــ توی یک دوراهی گنگ ـــــــ

ـــــــ پی انعطاف یک سنـــگ ـــــــ

ـــــــ میون این همه تردیـــــدـــــــ

ـــــــ وسط خواب شب مـــرگ ـــــــ

ـــــــ جایی که حادثــه کم نیست ـــــــ

ـــــــ کسی از غم بی خبر نیست ـــــــ

ـــــــ همــه تن ســوز تـــرانه ان ـــــــ

ـــــــ جای خنده واسه من نــیست ـــــــ

ـــــــ تــو همـیشه جــــون پنـــاهی ـــــــ

ـــــــ مثـــل مقـــصد واسه راهــــی ـــــــ

ـــــــ اگه عـاشـــق تــو بـــاشـــــــم ـــــــ

ـــــــ پرم از حس رهــــــــــــــــــایی ـــــــ

ـــــــ وقتـــی از تـــــرانه سیــــــــرم ـــــــ

ـــــــ وقتــــــی از مرثیـــــــه سرشارـــــــ

ـــــــ توی تنــــــــهایی اســیــــــــــرم ـــــــ

ـــــــ پشــــت گریــه های دیــــــــــوارـــــــ

ـــــــ یا اگـــــه خــــونـــه خــــــــرابــم ـــــــ

ـــــــ رو ســــــــــــــرم گـــــرد یه آوارـــــــ

ـــــــ تـــو همیــشه جــــــــــــون پناهی ـــــــ

ـــــــ مثـــــل مقــصد واســـــه راهـــــی  ـــــــ

ـــــــ اگه عاشــــــــــــق تـــــــــــــو باشم ـــــــ

ـــــــ پرم از حـــــــــــــــس رهـــــــــــــایی ـــــــ

محمد

جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 200 پنجشنبه 20 آبان 1389 نظرات (0)

باید عادت کنم

خدایا.... سخته..... باور کن
دیگه طاقت نمیارم

چه مظلومم.....
چه دردناکه.....
چه روزای بدی دارم .........!!!!


فرار از لحظه ممکن نیس
باید عادت کنم...... عادت
ولی سخته....
نمی تونم......
که بر میگرده اون حالت....!!!!


که این درد آی بی وجدان
به جون عقلم افتادن
که من دیوونه تر میشم
سکوتام رنگ ِ فریادن


نه امیدی.....
نه فردایی.....
نه رنگی و نه آهنگی..............
دیگه هیچ چیز جالب نیس
شدم نوعی بت سنگی..........


بین خطوط  ِ خوشبختیِ
شدم شبیه ِ یه نقطه
که الفبای تقدیرم
شبیه ِ حرفای مفته......


چقد خوبه که گریه هس
که مرهم باشه رو زخمام
ولی چشمای معصومم
میشن قربانی دردام.................


باید عادت کنم......عادت
به اون لحظه............
به این ساعت.......
که تنها آرزوم اینه
بخوابم تا ابد راحت..................

فرزانه شیرزادی

جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 365 چهارشنبه 19 آبان 1389 نظرات (1)

1- از تركه ميپرسن چطور شد ترك شدي؟ ميگه: ايلده اول دنيا خدا ازم پرسيد: دوست داري ترك خر باشي يا فارس زن‌قحبه؟! منم گفتم: همون ترك خر بهتره!

 

2- تركه رفته بوده خون اهدا كنه، دكتره ازش ميپرسه: شما تاحالا چندبار همخوايگي نامشروع داشتين؟! (اين يحتمل تركش يه خورده خارجكي بوده!! دكتراي داخلي كه معمولا خايه نميكنن همچين سوالي بپرسن!!) تركه كلي قسم و آيه ميخوره كه ولله بالله، من زن و بچه دارم، اهل اين كارا نيستم تا بالاخره دكتره قبول ميكنه و خون بابا رو ميگيرن. موقع برگشت، تركه رفيقش رو تو صف ميبينه، ميگه: اصغر خيلي مواظب باش! اينجا انگار يكيو كردن، دنبال اون نامردن!

 

3- تهرونيه و اصفهانيه و قزوينيه ميميرن، اون دنيا ميرن كارنامه اعمالشون رو ميگيرن، ميبينن بدجوري افتضاحه و اگه اين ريختي پيش بره هر سه تايي از قعر دوزخ سر در ميارن! خلاصه ميرن پيش جبرئيل و كلي خايه مالي ميكنند كه بابا يك فرصت ديگه به ما بدين بلكه جبران كنيم و آخر مخ جبرئيل رو ميزنن و راضيش ميكنن كه يك فرصت ديگه بهشون بده، منتها با يك شرط و اون اينكه اگه اينبار يك دفعه تهرونيه خانوم بازي كنه، اصفهانيه دنبال پول باشه يا قزوينيه قزويني بازي در بياره، درجا سنگ ميشه و صاف از ته جهنم سر در مياره! خلاصه سه تايي برميگردن رو زمين و خوشحال و خندان داشتن ميرفتن كه يهو چشم تهرونيه ميخوره به يك كس‌ اساسي و هرچي ميخواد جلوي خودشو بگيره نميشه و آخر ميره يك تيكه بهش ميندازه.. تيكه انداختن همان و درجا سنگ شدن همان! قزوينيه و اصفهانيه خوب حساب كار دستشون مياد، يك نگاه به هم ميكنند و راه ميافتند. يخورده جلوتر اصفهانيه يك 100 تومني رو زمين ميبينه، هي با خودش چك و چونه ميزنه، آخر ميبينه راه نداره... خم ميشه ورش داره، يهو قزوينيه ميگه: آي بالام‌جان! خدا ازت نگذره كه هم خودتو سنگ كردي و هم منو!

 

4- از لاشيه ميپرسن: دوست داري تو آسيا كدوم تيم برسه به جام جهاني؟ ميگه: خوب معلومه ايران. ميپرسن: بخاطر وطن پرستي ميگي ايران؟ ميگه: نه بابا، آخه تا برسه جام جهاني آدمو ميگـاد!

 

5- مسؤل خوابگاه دخترا همه دخترا رو جمع مي‌كنه، ميگه: ديشب يه مرد اومده بوده تو خوابگاه. همه ميگن: واااي... يكي ميگه: هه هه هه...! مسؤل خوابگاه ميگه: اينطور كه فهميديم اين مرده رفته بوده تو اتاق يكي از دخترا. همه ميگن: واااااي... يكي ميگه: هه هه هه...! مسؤل خوابگاه ميگه: تازه، يه كاپوت هم پيدا شده. باز همه ميگن: وااااااي... يكي ميگه: هه هه هه...! مسؤل خوابگاه ادامه ميده: ولي گويا اون كاپوت سوراخ بوده. همه ميگن: هه هه هه... يكي ميگه: واااااي!

 

6- واسه سرشماري اومده بودن در خونه رشتيه، يارو از رشتيه ميپرسه: اسم پسر اولت چيه؟ رشتيه ميگه: اصغر. ميپرسه: خوب اسم پسر دومت چيه؟ رشتيه: ميگه اصغر!...سومي، چهارمي، پنجمي، خلاصه همه رو ميگه اصغر! ماموره شاكي ميشه، ميگه: مامور دولت رو سر كار گذاشتي؟! رشتيه ميگه: نه والله، اينها همشون اسمشون اصغره! مرده ميگه: خوب پس چجوري تو خونه صداشون ميكنيد؟ رشتيه ميگه: خوب اصغر اكبرآقا داريم، اصغر علي آقا داريم، اصغر آقا رضا داريم!

 

7- تركه داشته از تو جنگل رد ميشده؛ يهو يك شيره جلوشو ميگيره، ميگه: كوچولو كجا ميري؟! تركه ميگه: خونه مادر بزرگ، بخورم پفك نمكي، چاق بشم چله بشم، بعد ميام كيرمم نميتوني بخوري!

 

8- تركه ساعت سه نصفه شب مست و پاتيل ميرسه در خونه، هركار ميكرده نميتونسته كليد رو بكنه تو قفل در. خلاصه اونقدر سر و صدا ميكنه تا زنش بيدار ميشه، ازون بالا داد ميزنه: اصغر اقا كليد بندازم؟! تركه ميگه: نه بابا كليد دارم، سوراخ بنداز!

 

9- تركه ميخواسته دستكش بخره، ميره داروخونه ميگه: ببخشيد، كاپوت ‌خانواده دارين؟!

 

10- رشتيه مياد خونه، ميبينه يك مردك لندهور لخت مادرزاد تو اتاق خواب نشسته! خلاصه خيلي غيرتي ميشه، ميگه: مردك الندگ! تو خونه من چه غلطي ميكني؟! مرده ميگه: والله آقا من داشتم با اين خانم همسايه بالايي حال ميكردم، كه يهو شوهرش اومد، منم به شما پناهنده شدم. رشتيه دلش ميسوزه، ميگه: اشكال نداره، والله منم دل خوشي ازين طبقه بالايي ندارم. خلاصه كلي مرام ميگذاره و يك دست لباس و يك مقدار پول تاكسي ميده به مرده و با سلام وصلوات راهيش ميكنه. يكي دو هفته بعد، رشتيه داشته تو حياط خونش قدم ميزده، يهو دو دستي ميكوبه تو سرش، ميگه: اي بر پدر آدم دروغگو لعنت! منزل ما كه فقط يك طبقه‌ست!

 

11- عربه زنشو واسه زايمان بچه هفتم برده بوده بيمارستان، بعد از يك مدت يك پرستار مياد، آروم بهش ميگه: يك خبر بدي براتون دارم. متاسفانه بچه عقب افتاد‌ه‌ست. عربه ميگه: ولك خودشو ناراحت نكن! شيش تاشون از جلو افتادن هيچ گهي نشدن، بگذار اين هفتمي از عقب بيافته شايد يك گهي شد!

 

12- تو قزوين داشتن درمورد انتخابات مجلس گزارش تهيه ميكردن، يارو گزارشگره از يك پير مرد بازاري ميپرسه: به نظر شما با صلاحيت‌ترين كانديد اين دوره كيه؟ حاج آقا ميگه: بالام جان اين روزا هر الف بچه‌اي

 

جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 215 سه شنبه 18 آبان 1389 نظرات (0)



آينده زير سايه نانو

نانو فناورى در تعريفى بسيار ساده ، يعنى تكنولوژى هايى كه در ابعاد نانومترى عمل مى كنند. نانومتر واحد اندازه گيرى است و برابر يك ميلياردم متر يا ۱۰به توان ۹-متر است . اندازه اتم ها و مولكول ها در اين محدوده قرار دارد، بنابراين با ورود به اين فضاى كوچك بشر مى تواند در نحوه چينش و آرايش اتم ها و مولكول ها دخالت كند و به ساخت مواد جديد و ساختارهايى متفاوت با آنچه تاكنون وجود داشته است بپردازد.
توليد نانو تيوب هاى كربنى (ساختارهاى لوله اى كربنى) ماده اى در اختيار بشر قرار داد كه رساناتر از مس، مقاوم تر از فولاد و سبك تر از آلومينيوم است. همچنين با استفاده از نانو ذرات مى توان سطوح خود تيزشونده يا هميشه تميز ساخت و ربايش مغناطيسى را چندين برابر كرد. لاستيك هاى با عمر بالاى ۱۰ سال و دارورسانى به تك سلول هاى آسيب ديده در بدن از توانايى هايى است كه بشر به مدد نانوفناورى به آن دست يافته است. اگر بپذيريم كه نانو فناورى توانمندى توليد مواد، ابزارها و سيستم هاى جديد، با در دست گرفتن كنترل در سطوح اتمى و مولكولى و استفاده از خواص آن سطوح است آنگاه درخواهيم يافت كه كاربردهاى اين فناورى در حوزه هاى مختلف اعم از غذا، دارو، تشخيص پزشكى، فناورى زيستى ، الكترونيك، كامپيوتر، ارتباطات، حمل و نقل، انرژى ، محيط زيست و امنيت ملى خواهد بود به گونه اى كه به زحمت مى توان عرصه اى را كه از آن تأثير نپذيرد معرفى كرد.
هرچند آزمايش ها و تحقيقات پيرامون نانو تكنولوژى از ابتداى دهه ۸۰ قرن بيستم به طور جدى پيگيرى شد، اما اثرات تحول آفرين و باورنكردنى نانوفناورى در روند تحقيق و توسعه باعث گرديد كه نظر همگى كشورهاى بزرگ به اين موضوع جلب گردد و فناورى نانو را به عنوان يكى از مهم ترين اولويت هاى تحقيقاتى خويش طى دهه اول قرن بيست و يكم محسوب كنند. لذا محققان ، اساتيد و صنعتگران ايرانى نيز بايد در بسيجى همگانى، جايگاه و وضعيت خويش را درباره اين موضوع مشخص كنند و با يك برنامه ريزى علمى و كارشناسانه به حضورى فعال و حتى رقابتى دراين جايگاه ابراز وجود كنند. زيرا بسيارى از صاحب نظران و محققان، نانوفناورى را مساوى آينده دانسته اند به عبارت ديگر مى توان گفت، اولويت كشور، هر صنعت و فناورى كه باشد بدون تسلط بر ابعادنانو، در دنياى جديد نمى توان در آن صنعت و فناورى حرفى در دنيا زد. ماهيت فرارشته اى علوم و فناورى نانو به عنوان توانمندى توليدمواد، ابزارها و سيستم هاى جديد با دقت اتم و مولكول، موجب كاربردهاى بسيار زيادى در عرصه هاى مختلف علمى و صنعتى شده است.

براى مثال در بخش پزشكى و بهداشت از زمينه هاى كارى بسيار مهم نانوفناورى، سيستم توزيع دارو درداخل بدن است . مصرف دارو در حال حاضر به صورت حجمى است در حالى كه سلول هاى خاصى از بدن نيازمند آن هستند ، در روش جديد دارو با وسايل تزريق متفاوت با امروزه، به صورت مستقيم به سمت سلول هاى مشخص جهت گيرى شد و دارو به محل نياز تحويل داده مى شود. از نظر دفاعى نيز اين فناورى براى كشورها هم فرصت و هم تهديد است. به لحاظ كاربردهاى زياد اين فناورى گرايش زيادى در بخش دفاعى كشورها به تحقيق و توسعه صورت گرفته است. اين كاربردها از لباس هاى مانع خطر تا پرنده هاى بسيار كوچك تجهيزات اطلاعاتى و بسيارى موارد ديگر است كه هم اكنون با حمايت وزارتخانه هاى دفاع كشورهايى چون آمريكا ، ژاپن و برخى كشورهاى اروپايى به صورت طرح هاى تحقيقاتى در حال انجام هستند. نانوفناورى، تغيير بنيانى مسيرى است كه در آينده موجب ساخت مواد جديدخواهد شد و انقلابى در مواد ايجادخواهد كرد كه محققان قادر به ساخت موادى خواهند شد كه در طبيعت نبوده و شيمى مرسوم نيز قادر به ايجادشان نيست.
برخى از مزاياى مواد نانوساختار، عبارت است از مواد سبك تر، قوى تر، قابل برنامه ريزى، كاهش هزينه عمر كارى از طريق كاهش دفعات نقص فنى ابزارهايى نوين برپايه اصول و معمارى جديد، صنعت خودرو و لوازم خانگى بااستفاده از اين فناورى جديد در درازمدت مى توان تومورهاى مغزى را به درستى تشخيص داد و نيز بدون آسيب زدن به بافت هاى سالم و با استفاده از پرتو درمانى اين بيمارى را بهبود بخشيد، نانو كپسول هاى توليدى با استفاده از فناورى نانو، داراى موادى مانند ويتامين A ، رتينول و بتاكاروتن خواهد بود كه بايد به لايه هاى عمقى پوست منتقل شوند تا بيشترين خواص ضدپيرى و ساير خواص دارويى خود را بروز دهند. با كارگذارى نانو ذرات فعال نورى در داخل گلبول هاى سفيد خون موفق به شناسايى سلول هاى آسيب ديده خواهيم شد. در زمينه انرژى مى تواند به طور قابل ملاحظه اى كارآيى ، ذخيره سازى و توليد انرژى را تحت تأثير قرار داده و مصرف انرژى را پايين بياورد.
به عنوان مثال شركت هاى موادشيميايى، موادپليمرى تقويت شده را ساخته اند كه مى تواند جايگزين اجزاى فلزى بدنه اتومبيل ها شود. استفاده گسترده از اين نانوكامپوزيت ها مى تواند ساليانه ۱ ‎ / ۵ ميليارد ليتر صرفه جويى مصرف بنزين به همراه داشته باشد.

چندمحصول تجارى شده با استفاده از فناورى نانو

در زير چند محصول برتر نانو فناورى در سال ۲۰۰۳ طبقه بندى شده است. اين خبر نشان مى دهد كسانى كه هنوز معتقدند نانو فناورى فقط در آزمايشگاه است، اشتباه مى كنند.

پارچه هاى ضدچروك و ضدلكه

شركتى با اضافه كردن ساختارهاى مولكولى به الياف كتان، اليافى ساخته است كه مايعات و لكه ها برروى آنها حركت كرده و جذب نمى شوند. بنابراين چنانچه قهوه برروى شلوار سفيدرنگى ريخته شود به طرز شگفت آورى روى آن حركت كرده و جذب نمى شود.

محافظت پوست، با قابليت نفوذ عميق

يكى از بزرگ ترين شركت هاى توليدكننده موادآرايشى در جهان نخستين محصول نانوفناورى خود را در سال ،۱۹۹۸ معرفى كرد. اين محصول كرم ضدچروك Plenitude Revitalift است كه در توليد اين كرم از يك فرآيند انحصارى نانو فناورى به منظور داخل كردن ويتامين A به درون يك كپسول پليمرى استفاده شده است. كپسول مانند اسفنج ،كرم را درون خود جذب و نگهدارى مى كند تا اين كه پوسته بيرونى آن در زيرپوست حل شود.

عينك هاى آفتابى با كيفيت بالا

شركتى ديگر با استفاده از نانو فناورى، پوشش هاى پليمرى بسيارنازك، ضدانعكاس و حفاظتى براى عينك ها ساخته است بطورى كه شيشه آنها در مقابل خراشيدگى مقاومت داشته و ضدانعكاس نيست اين پوشش چربى ها و لكه ها را از روى عدسى ها برطرف و عدسى ها را حساس تر مى كند.

نانو جوراب

نه فقط ورزشكارها بلكه اكثر مردم از عرق پا رنج مى برند و نمى توانند آن را تحمل كنند بطور طبيعى هر پا داراى ۲۵۰هزار غدد عرقى است كه قادرند حدود ۵۰۰ ميلى ليتر عرق در روز توليد كنند.
به تازگى جوراب هايى از جنس كتان كه به وسيله نانو ذرات نقره، بهبود يافته اند به وسيله شركت سول، وارد بازار شده است كه اين ذرات نقره از رشد باكترى ها و قارچ ها جلوگيرى كرده و بدين وسيله از چرب شدن و بدبوشدن پا جلوگيرى مى كنند.

كرم هاى ضدآفتاب

مصرف كرم هاى ضدآفتاب معمولى پوست را به قدرى سفيد مى كند كه حالت نامناسبى پيدامى كند. اين سفيدى ناشى از اكسيد روى است كه از پوست دربرابر هردونوع اشعه ماوراى بنفش A و B خورشيد محافظت مى كند. جهت حل اين مشكل شركت BASF ماده اى با كمك فناورى نانو، ساخته است كه سبب توليد نانو كريستال هاى اكسيدروى با خلوص بالا تهيه شده و اين امر منجر به افزايش مرغوبيت كرم هاى ضد آفتاب مى شود از ديگر مزاياى اين كرم ها اين است كه به وسيله پوست جذب نشده و ايجاد آلرژى نمى كند.

 

جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 405 شنبه 08 آبان 1389 نظرات (0)
 

نام:لیلا حاتمی

تاریخ تولد:مهر ۱۳۵۱(۳۶ ساله)

پدر:علی حاتمی:متولد ۲۳ مرداد ۱۳۲۳ تهران، کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس بود.(حاتمی در جایی متولد شد شبیه همان جایی که رضا خوشنویس در هزاردستان به ‏مفتش آدرس می دهد؛خیابانشاهپور،خیابان مختاری،کوچه ی اردیبهشت.‏) او فارغ التحصيل از دانشکده هنرهای دراماتیک است.

علی حاتمی حداقل ۱۵ فیلم بلند سینمایی و مجموعهٔ تلویزیونی ساخته است.‏ اولین اثر سینمایی حاتمی در سال ۱۳۴۸ با عنوان حسن کچل ساخته شد و آخرین فیلم نیمه‌تمامش با نام جهان پهلوان تختی که یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های سینمایی او بعد از مجموعهٔ هزاردستان بود، به علت مرگ ناشی از بیماری سرطان نافرجام ماند.او در  ۱۵ آذر ۱۳۷۵ هجری شمسی جان به جان آفرین تسلیم کرد.

مادر:زری خوشکام: اورا باید یکی از با استعداد ترین هنرمندان زن ایران دانست .که از آثار او باید به ۱۳۷۶ جهان پهلوان تختی ( بهروز افخمی )
۱۳۶۶ طهران روزگار نو ( علی حاتمی )۱۳۵۱ تپلی ( رضا میرلوحی ) 
۱۳۵۱ خواستگار ( علی حاتمی ) ۱۳۵۰ آدمک ( خسرو هریتاش ) 
۱۳۵۰ رشید ( پرویز نوری ) ۱۳۵۰کلبه ای آن سوی رودخانه ( احمد شیرازی)  اشاره کرد.

همسر:علی مصفا:او در سال ۱۳۴۵ در تهران متولد شد. وی فرزند مظاهر مصفا و دکتر امیربانو کریمی است. او فارغ التحصیل رشته عمران از دانشکده ی فنّی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۴ است. علی مصفا اولین فیلم بلندش را با نام سیمای زنی در دوردست در سال ١٣٨٢ و با حضور لیلا حاتمی کارگردانی کرد.

لیلا حاتمی در مهر ١٣٥١ به دنیا آمد. پدرش علی حاتمی (کارگردان سرشناس سینمای ایران) و مادرش زری خوشکام (هنرپیشه سینما) بود.

در رشته‌ی ریاضی فیزیک در تهران دیپلم گرفت. برای ادامه‌ی تحصیل به لوزان سوئیس رفت. در دانشگاه پلی تکنیک


تام کروز "Tom Cruise "
 

نام:                  توماس کروز ماپوتر  چهارم"  Thomas Cruise Mapother IV"

تاریخ تولد:         ۳ جولای  ۱۹۶۲ "12 تیر 1341"در سیراکیوز "Syracuse "نیویورک "46 ساله"

شغل:              بازیگر , تهیه کننده و کارگردان

خانواده:

دخترها:

ایزابلا جین کیدمن کروز در ژانویه 1993 توسط کروز و کیدمن به فرزندی پذیرفته شد.متولد  اول دی ماه ۱۳۷۱" ۲۲ دسامبر  ۱۹۹۲" در فلوریداست "۱۶ ساله".هنگام تولد او ۴ کیلو گرم وزن داشت.

 سوری کروز  متولد ۲۹ فروردین ۱۳۸۵"۱۸ آپریل  ۲۰۰۶" مادر :کتی هولمز

پسر:

 کانر آنتونی کیدمن کروز  متولد ۲۷ دی ماه ۱۳۷۳"۱۷  ژانویه ۱۹۹۵" در فلوریدا است"۱۴ ساله " در اوایل فوریه ۱۹۹۷ توسط کروز و کیدمن به فرزندی پذیرفته شد

 پدر :        توماس کروز ماپوتر سوم متولد اکتبر  1934 در کنتاکی در سال 1974 از مادر کروز جدا شد. 

مادر:        مری لی ماپوترساس "Mary Lee Mapother  South"

خواهرها:

 کاس ماپوتر " Cass Mapother" متولد 1963  مالک رستورانی در نیوجرسی

لی آنی دی وت متولد 1959 در قسمت تبلیغاتی و بازاریابی شرکت کروز کار می کند.

ماریان ماپوتر متولد ۱۹۶۱ که شغل او تدریس است.

همسر:تام در کنار همسرش کتی

کتی هولمز "Katie Holmes  "آغاز رابطه در آپریل 2005 بود .آنها در 17 جون همان سال در برج ایفل پاریس باهم نامزد شدند.در 18 نوامبر 2006 با هم ازدواج کردند.

همدم ها:

. ملیسا گیلبرت"Melissa Gilbert " در ۱۹۸۲ با هم بودند.

پنلوپه کروز " Penelope Cruz " در جولای ۲۰۰۱ روابطشان آشکار شد.

ربکا دیمورنی" Rebecca De Mornay " بین سالهای ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۵  با هم بودند.

نیکول کیدمن" Nicole Kidman ": آنها در فيلم روزهای تندر با هم آشنا شدند و 24 دسامبر  1990در تلورايد كلورادو با هم ازدواج كردند و در خيلي دور (1992) با چشمان كاملا بسته (1999) نيز با هم همبازي بودند.آنها در فوريه 2001 خبر جدايشان اعلام شد  و رسما  در 8 آگوست همان سال يعني  بعد از بیش از یک دهه به زندگي مشتركشان پايان دادند

 زندگینامه

تام کروز در تاریخ ۳ ژوئیه ۱۹۶۲ در سیراکیوز از شهرهای مرکزی ایالت نیویورک آمریکا به دنیا



 

نام: جسیکا مری آلبا (Jessica Marie Alba)

محل تولد: پومونا کالیفرنیا

قد: 170 سانتي متر

شغل:بازیگر

خانواده:

برادر: جوشوا آلبا متولد ژانویه ۱۹۸۲

پدر:مارک آلبا  از نژاد مکزیکی که در نیروی هوایی آمریکا خدمت می کند.

مادر: کتی آلبا  از نژاد  دانمارکی فرانسوی کانادائی انگلیسی ایتالیائی !

دختر:  هانر مری ( Honor Marie )

همدمها:

-کش وارن (Cash Warren ) آنها در سال ۲۰۰۵ با هم آشنا شدند و در  دسامبر ۲۰۰۷ چند هفته بعد از بچه دارشدنشان جدا شدند.

-مایکل وترلی(  Michael Weatherly) آنها در اوایل ۲۰۰۱سال  جدا شدند.

 بازیگر آمریکایی سینماو تلویزیون می باشد آلبا در سیزده سالگی کار خود به عنوان بازیگر را با بازیگری در فیلم های کمپ در ناکجا آباد و دنیای مخفی الکس مک در سال ۱۹۹۴ میلادی آغاز کرد. او با با نقش آفرینی در برنامه تلویزیونی (به انگلیسی: Dark Angel) در سالهای ۲۰۰۲-۲۰۰۰ به شهرت رسید.آلبا به طور پی در پی در بخش (به انگلیسی: Hot 100) مجله ماکسیم ظاهر شده است. او همچنین در سال ۲۰۰۷ توسط مجله FHM به عنوان سکسی ترین زن جهان شناخته شد.او امسال نیز بعد از Megan Fox در رتبه دوم همین رده بندی قرار دارد.



 

نام :  لئوناردو دی کاپریو -  لئوناردو ویلهم دی کاپریو (Leonardo DiCaprio)

متولد:  ۱۱ نوامبر ۱۹۷۴ (۱۲ آبان ۱۳۵۳)  ۳۴ ساله در لس آنجلس کالیفریا

شغل: بازیگر

خانواده:

پدر:  جرج دی کاپریو نویسنده کتابهای کمیک

مادربزرگ:  هلنا آیدن برکن

مادر:  ارمهاین دی کاپریو متولد آلمان که از پدر لئوناردو جدا شد

بار رافائلیبرادر ناتنی:  آدام فارر متولد ۱۹۷۱ او  در مارچ ۲۰۰۰ بدلیل تلاش برای کشتن دوست دخترش  تحت تعقیب قرار گرفت

مادر ناتنی:  پگی دی کاپریو که قبلا ازدواج کرده و آدام از شوهر سابقش است

نامزدها:

ـ بار رافائلی ( Bar Refaeli)  مدل مشهور لباس اسرائیلی  متولد ۴ ژوئن ۱۹۸۵ در شهر هد هشارون اسرائیل که در ژانویه ۲۰۰۶ با لئوناردو آشنا و در اکتبر ۲۰۰۷ از او جدا شد.

ـ  گیسل بانچن ( Gisele Bundchen) برزیلی که در بهار ۲۰۰۰ آشنا در پائیز ۲۰۰۲ جدا شدند.

ـ کریستن زنگ(Kristen Zang) در سالهای ۹۶-۹۷ مدت کوتاهی با هم بودند.شایع است  مدت ک.تاهی  در اواخر  سال ۲۰۰۸ نیز با هم بودند.

ـ ونسا هیدن(Vanessa Hayden)   که سال ۲۰۰۸ مدتی با لئوناردو بود.

زندگی‌نامه

لئوناردو ویلهلم دی‌کاپریو در ۱۱ نوامبر ۱۹۷۴ در هالیوود کالیفورنیا(در امریکا) متولد شد.پدرش جورج دی کاپریو نویسنده کتاب‌های کومیک و مادرش ارمهاین ایندربرکن و مادر بزرگش هلنا ایندربرکن. اجداد لئوناردو اهل ایتالیا و آلمان بودند . نام لئوناردو توسط مادر او و به خاطر نام لئوناردو داوینچی هنگامی که نقاشی این هنرمند را در ایتالیا مشاهده نمود بر او گذاشته شد. مادر و پدر لئو هنگامی که تنها یک سال داشت از یکدیگر طلاق گرفتند و لئوناردو همراه مادرش در محلهٔ فقیرنشینی با نام ایکو پارک eco park که موسوم به زاقه‌های هالیوود است  

 



 

نام: گلشیفته فراهانی (  Golshifteh Farahani )

تاریخ و محل تولد:  19 تیرماه 1362( 10 جولای 1983) "25 ساله"  در تهران 

خانواده:

همسر:امین مهدوی (از 3 سال پیش)
دختره: بهزاد فراهانی (بازیگر و کارگردان تئاتر) و فهیمه رحیم نیا
خواهر شقایق فراهانی

تحصیلات:تحصیلکرده رشته موسیقی دردانشگاه علمی کاربردی

گلشیفته درخشش در بازیگری را بازی در تئاتر در ۶ سالگی آغاز کرد. و همیشه در ارتباط با تئاتر بود تا اینکه در ۱۴ سالگی با بازی در نخستین فیلمش درخت گلابی  برنده جایزه برترین بازیگر زن از بخش بین الملل جشنواره فیلم فجر شد تا خیلی سریع  یکی از ستاره های سینمای ایران شود. او تاکنون در بیش از ۱۵ فیلم ایفای نقش کرده و به خاطر آنها جوایز بسیاری را از جشنواره های بین المللی از آن خود کرده است. در میان آنها آخرین ساخته بهمن قبادی نیوه مانگ (برنده صدف طلائی از جشنواره فیلم سان سباستین ۲۰۰۶) و فیلم جنجال برانگیز  مهرجویی سنتوری که هنوز اجازه اکران در ایران ندارد و آخرین ساخته ملاقلی پور میم مثل مادر از موفقیتهای بزرگ بعدی او در ایران بود.

گلشیفته تحصیلکرده رشته  موسیقی است .او پیانو می نوازد .و  فرانسه و انگلیسی را فصیح صحبت می کند.

گلشیفته فراهانی با بازی در مجموعه دروغها "Body Of Lies" بسیار با جسارت وارد سینمای هالیوود شد. مجموعه دروغها به کارگردانی ریدلی اسکات داستان فيلم بر مبناي کتابي به همين نام نوشته ديويد ايگناتيوس يادداشت نويس معروف روزنامه واشنگتن پست ساخته شده است. اين کتاب آوريل سال 2007 به بازار آمد و بلافاصله حقوق سينمايي آن توسط کمپاني معروف برادران وارنر خريداري شد. رمان



 

سينمائي

 

بيوگرافي

 

هانيه توسلي

 

تاريخ تولد: 17 خرداد ماه 1358(28 ساله)

محل تولد:همدان

تحصيلات:فارغ التحصيل نمايشنامه نويسي

خواهر: هما توسلی (نویسنده و منتقد)

لقب:دختر معصوم سينما

ويژگي كارهايش:انتخاب از روي وسواس كارهاي خود

مراحل مهم زندگي هانيه توسلي:

*اولین حضورش  در مجموعه تلویزیونی « غریبه » بود در  اين سريال نقش يک دختر شاعرپيشه را ايفا كرد.(21 سالگي)1379

*بازي در سينما را از سال 1380 با فيلم «شام آخر» به كارگرداني «فريدون جيراني» آغاز كرد.بازي خوب او در كنار ستارگاني همانند كتايون رياحي, آتيلا پسياني, ثريا قاسمي و در نقش مقابل محمد رضا گلزار همگان را به ظهور ستاره اي جديد در سينماي ايران اميدوار كرد.(22 سالگي) 1380

*با بازي در اثيري و شبهاي روشن موقعيت خود را در سينماي ايران تثبيت كرد.

*بي شك شاهكار بازيهاي او را بايد در" شبهاي روشن" دانست.در شبهاي روشن فرزاد موءتمن  او در نقش  مقابل مهدي احمدي فوق العاده بود.براي بازي در اين فيلم توسلي كانديد دريافت جايزه برترين بازيگر نقش اول زن از جشنواره بيست و يكم فجر شد كه نيكي كريمي اين جايزه را از آن خود كرد.اما او در دوره

 



 

سينمائي

 

بيوگرافينيكول كيدمن

 

نيكول مري كيدمن(Nicole Mary Kidman)

 

تاريخ تولد: سي ام  خرداد  ماه 1346(40 ساله)"20 جون 1967"

محل تولد: هانولولو هاوايي آمريكا

شغل: بازيگر و خواننده

خانواده:

دختر: ايزابلا جين كيدمن كروز متولد يكم دي ماه 1371(15 ساله)"22 دسامبر 1992" در فلوريدا آمريكا كه در ژانويه 1993 توسط كيدمن و كروز به فرزندي گرفته شد.

پسر: كانر آنتوني كروز متولد 27 دي ماه 1373(13 ساله)"17 ژانويه 1995" در فلوريدا آمريكا كه در 5 فوريه 2001 توسط كروز به فرزندي پذيرفته شد.

پدر: آنتوني كيدمن  استراليايي  روانشناس و شيميدان

مادر: جانل كيدمن استراليايي آموزشيار پرستاري و ويرايشگر كتابهاي همسرش و فعال حقوق زنان

تحصيلات:دبيرستان دختران شمال سيدني استراليا

مشخصات ظاهري: يك استراليايي مو قرمز خوش اندام با رنگ پوست سفيد مرمري و با چشماني آبي

 

همدمها:

 

*استيو بينگ توليد كننده كه در مي 2005 رابطه كوتاهي با هم داشتند.

*اريك  واتسن تاجر و مالك كلوب راگبي "واريرز" در نيوزلند. شايع است كه  آنها در اواخر سال  2004 باهم رابطه داشتند .

*لني كراويتز موزيسين و خواننده شروع آشنايي آنها در سال 2003 و در ژانويه 2004 هنگامي كه كراويتز در حال عكسبرداري از زن ديگري بود از هم جدا شدند.

*كيتيپ رپر آنها در ژانويه 2003 با هم آشنا شدند.او توسط لئوناردو دي كا پريو معرفي شده بود.

*راسل كرو بازيگر آنها  ملاقات  رمانتيكي در اكتبر2002 داشتند.

*تابي مگواير بازيگر كه 8 سال از كيدمن كوچكتر بود آنها در سال 2002 با هم آشنا شدند و زمان زيادي نيز با هم نبودند.

*ماركوس گراهام  بازيگر استراليايي  روابطشان به اواخر سال 1980 بر مي گردد.

 

شوهرها:

 

 



 

شهره آغداشلو

 

تاريخ تولد:14 آبان 1331(55 ساله)"5 نوامبر 1952"

محل تولد:تهران-ايران

نام اصلي:شهره وزيري تبار

خانواده:

دختر:تارا توزيع

شوهر:هوشنگ توزيع (تاريخ ازدواج 1987)

 

مراحل برجسته زندگي شهره آغداشلو:

 

*ظاهر شدن در فيلم سوته دلان اثر علي حاتمي 1978(26 سالگي)

*مهاجرت به انگلستان و تكميل تحصيلات و ادامه بازيگري در تئاتر1978در اين كشور(26 سالگي)

داستان اين مهاجرت از زبان خودش:" آن‌موقع شايعه شده بود كه قرار است آيت‌الله خمينی به ايران برگردد، براي همين هم نخست وزير وقت فرودگاه را بسته بود. با ماشين از ايران به تركيه، از تركيه به يوگسلاوی، از يوگسلاوی به ونيز، از ونيز به كاله در فرانسه، و از كاله به لندن رفتيم. لندن را می‌شناختم. مادرم در بچه‌گی مرا.....



سينمائي

 

بيوگرافي

 

بريتني جين اسپيرز(Britney Jean Spears)

 

تاريخ تولد: بيست و سوم  بهمن  1359 (26 ساله) "12 فوريه 1981"

 محل تولد: كنوود لوئيزيانا

 شغل:خواننده , بازيگر , آهنگساز

 

خانواده:

پدر:جيمي اسپيرز متولد  1953 (54 ساله)

مادر:لين اسپيرز متولد  1955 (52 ساله )

برادر:براين اسپيرز متولد 1977 (30 ساله)

خواهر:جيمي لين اسپيرز متولد 1991 (16 ساله )

 

پسرها:

*جيدن جيمز فدرلاين متولد 12 سپتامبر 2006 ( ا ساله ) پدر: كوين فدرلاين

*شان پرستن فدرلاين متولد 14 سپتامبر 2005 (2 ساله) پدر: كوين فدرلاين

 

همدم ها:

 

*كلمبوس شرت(( Columbus Short: در سال 2002

*فرد درست (Fred Durst):داستان هم خوابي آنها را در شوي ها وارد استرن در سال 2003 اعلام شد.مساله اي كه بريتني آن را تكذيب كرد.

*اسحق كوهن( Isaac Cohen): آنها دسامبر 2006 با هم آشنا شدند و دو ماه بعد از هم جدا شدند.

*جاستين تيمبرليك (Justin Timberlake): عضو گروه مشهور ان سينك NSYNC)).آنها سه سال با هم بودند و در سال 2002 از هم جدا شدند.

*نيك كارتر( Nick Carter):عضو گروه بك استريت بيز(Backstreet Boys)شايعه است كه آنها در سال 2002 با هم آشنا شدند.

 

 



 

سينمائي

 

بيوگرافي

 

عزت الله انتظامي

 

تاريخ تولد:1303(83 سال)

 

تحصيلات: مدرسه شبانه تئاتر

              موسسه سينماي هانوفر آلمان

              دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران

              دكتراي افتخاري از وزارت فرهنگ و ارشاد

 

شروع فعاليت هنري: پيش پرده خواني در تماشاخانه كشور

 

شروع بازيگري:فيلم واريته بهاري(25 سالگي-1328) به كارگرداني پرويز خطيبي

 

لقب:         آقاي بازيگر سينماي ايران(عنوان كتاب هوشنگ گلمكاني درباره عزت الله انتظامي)

 

خانواده:    فرزندانش:مجيد انتظامي(آهنگساز) شهاب انتظامي (نوازنده ويلونسل )و رامين انتظامي (موزيسين در برلين)

 

 



 

سينمايي

 

جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 207 چهارشنبه 05 آبان 1389 نظرات (0)

اگر مي خواهيداز طريق سايت خود كسب در آمد كنيد و ماهي در حدود   600000 تومان در آمد مادام العمر داشته باشيد مي توانيد از طريق سايت زير ثبت نام و با گذاشتن بنر ها و لينك هاي تبليغاتي در سايت خود به ازاي فروش هر محصول در صد قابل ملاحظه اي در يافت كنيد .

 

http://www.paysel.net/AFF.php?parent=7063

 

جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 236 دوشنبه 03 آبان 1389 نظرات (0)

سیستم پیامک این وبلاگ راه اندازی شده و هر هفته به ۵نفر از کسانی که بهترین پیامک را ارسال نمایند جوایزی از طرف رز بلاگ تعلق خواهد گرفت.

جهت شرکت در مسابقه کافی است پیامک خود را به شماره موبایل زیر ارسال نمایید :

۰۹۳۶۰۸۹۷۷۶۹

جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 236 شنبه 24 مهر 1389 نظرات (0)
اینم چند تا اس ام اس:


سلام من بیمارستانم به کسی نگو تصادف کردم دکتر میگه شونت شکسته باید برم برس بخرم!!!!


با سلام شرکت LG شما را به ادامه خوابتان دعوت می کند!!!((ساعت ۲ نیمه شب))


سلام چطوری هرچی زنگ می زنم گوشیت در دسترس نیست جات بده؟؟؟

به مامانت بگو جاتو عوض کنه!!!!!


مشترک گرامی لطفا تلفن همراه خود را خاموش کنید زیرا می خواهیم مخابرات را بشوریم!!!
سلام ببخشید بد موقع مزاحم شدم می دونستم خواب هستید اما خواستم بگم:

که یه پاتون از لحاف بیرونه!!!!


یه ترکه می ره سربازی:

.

خب که چی رفته دیگه!!!!


پیغام گیر تلفن یه جاهل:

حاجی تون رفته ددر بعد از شنیدن سوت بلبلی فرمایشتون رو بوکونین جیک ثانیه جرینگی تلیف می زنم

جمالتو عشقه دربست زت زیاد!!!!!


تو برره یا بابایی می میره شب اول قبر ۶۲ فرشته می ان رو سرش !!!

دو تا شون سوال می پرسیدن ۶۰ تاشون حالیش می کردن؟!!!!


سلام از شرکت پگاه مزاحمتون می شم خواستم بگم عکستون روی شیشه شیر قدیمی شده لطفا"

یه عکس جدید برامون بفرستید!!!!!!


به یکی می گن با ترجمه جمله بسار می گه:

انتر جمعه کجا بودی؟؟؟


به علت نبود اس ام اس های چرت وپرت برای ارسال پیشاپیش سال نو را به شما تبریک می گوییم!!!

..............................((انجمن حمایت ا بی کاران اس ام اس باز))........................................

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و هشتم اسفند 1385ساعت 8:8  توسط صحرا |  9 نفر گفتن چطور بود
سلام دوستان

من یک وبلاگ جدید درست کردم که ادرسش اینه:

               http://www.sahra-z.blogfa.com/

من پیوندهامو توی اون قرار می دم اگه می خواین توی لینکستانش درج بشید اینجا برام نظر بدید:

در ضمن اونهایی که لینک منو توی وبلاگشون قرار دادن هم توی پیوندهای اونجا گذاشتم!!

اخه من نمی خوام اینجا پیوند قرار بدم!!!

+ نوشته شده در  جمعه هجدهم اسفند 1385ساعت 14:11  توسط صحرا |  31 نفر گفتن چطور بود
سلام!!!

اینم چند تا جک باحال تا عقده ای نشید!!!


به یک نفر می گن با بوق جمله بساز می گه:تو هم که کلت بو قورمه سبزی میده!!!
یه روز یه خر با یک مگس عروسی می کنه بچه شون می شه :خرمگس!!!
فلفل نبین چه ریزه تو ابگوشت بریز وانگهی دریا شود!!!
غضنفر می ره عروسی راهش نمیدن سال بعد برا پسرش عروسی می گیره هیچکی رو راه نمی ده
پنجره وا می شود پنجره بسته می شود :پنجره وابسته می شود!!!
تو گلی هستی که اگر چوبی را در مخت فرو کنم می شوی:دسته گل!!!
یارو می ره خواستگاری بابای دختره ازش می پرسه زن داری؟یارو می گه به جون دو تا بچه ام نه!!!
غضنفر به رفیقش می که می خوام دیگه سوتی ندم!رفیقش می گه :افرین از کی؟ میگه از هر کی!
به یکی می گن بن بست رو تعریف کن میگه:

میری میری میری دیگه نمی تونی بری!!!


یارو از روی جوب می پره ازش فیلمبرداری می کنن فیلم رو کند می کننمی افته تو جوب!تندش می کنن میره زیر ماشین!!!
گرد وخاک تنهایی دلم را با جذبه نگاهت زدودی و خانه ی قلبم را از غم ها شستی حالا که داری زحمت می کشی روی این میز هم دستمالی بکش!!!
گربه ای روی دیوار نشسته بود گفتند چرا روی دیوار نشستی؟

گفت:از اون بالا کفتر می اید!!!


۷۷۷۷۷۷۷۷۷۷۷۷۷۷۷۷۷۷۷۷۷۷۷۷۷۷۷۷

می دونی این یعنی چی؟

یعنی از اون بالا کفتر می اید!!!


می دونی فرق این دو جمله چیه؟

۱)هه هه هه هه هه۲)هه هه هه هه هه

تو اولیش قلمراد داره می خنده تو دومی گریه می کنه!!!


یه چایی برات دم کنم که یه من تفاله روش باشه!!
یه گاوه می ره کلاس زبان از فرداش می گه:وی...وی...!!!
اگه با یکی دست دادی دستت لرزید اون عشقت نیست بابا برقیه!!!
به یارو می گن از ته دل گریه کن خودشو خیس می کنه!!!
یارو فکر می کرد که فردا یه بانک رو بزنه وجدانش لوش می ده می ره زندان!!!
غضنفر می ره جلو دانشگاه تهران می که :اووووووه چه پنجاه تومنی بزرگی!!!!!

الهی مورچه گازتون بگیره الهی شامپو بره تو چشمت الهی مگس بره تو گوشت اگه اینا رو بخونی و نظر ندی!!!
+ نوشته شده در  پنجشنبه هفدهم اسفند 1385ساعت 22:7  توسط صحرا |  9 نفر گفتن چطور بود
ببخشید من دو تا سوال فنی داشتم اگه می شه جوابو بدید:

۱)پشه ها شبا کجا می رن؟

۲)اگه گاوها بال داشتند چی می شد؟


+ نوشته شده در  شنبه دوازدهم اسفند 1385ساعت 19:44  توسط صحرا |  11 نفر گفتن چطور بود
۱)داداش اینترنتی:تا اون جایی که می تونن باحاش حال کنن!!!

۲)داداش بزن بهادر:تا اگه کسی بهشون چپ نگاه کرد حالشو بگیرن!!!

۳)داداش خوش تیپ:جلو دوستاشون بگن این دوست پسر منه!!!

۴)داداش  ماشین دار:تا اون هارو به موقع سر قرار برسونن!!!

۵)داداشی که چشم دیدنشو ندارن:همون داداش واقعی خودشونه!!!

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم اسفند 1385ساعت 21:39  توسط صحرا |  4 نفر گفتن چطور بود
مار کبری خودش رو ارایش کرد بعد رفت جلوی اینه گفت:وای کبری خودتی!!!
قاضی:اگه جواب ندهی پدرت را در می اوریم!

متهم:خدا خیرتان بدهد پدر من سالهاست در زندان است!


بیا مثل دو تا کبوتر عاشق بریم روی یه درخت لونه کنیم تو تخم بذار منم می رم گوجه می خرم یه املتی بزنیم تو رگ!!!
ترانه ی جدید مهران مدیری:دستا همه با لا مربا بده بابا
میدونی م.ب.ب. یعنی چی ؟

یعنی مربا بده بابا!!!


یه روز بره با مامانش دعوا می کنه تلفن رو بر می داره می گه:الو کشتار گاه!!!
یه روز یه گوسفنده رو می خواستن سر ببرن گریه می کنه می گن چرا گریه می کنی ؟می گه:نذاشتن صندلی جلو وانت بار بشینم!!!
پسر:من دیوونتم!!!

دختر:من بیشتر!!!

پسر:ههههه خودم می دونستم!!!!


یه روز یه ابادانی میره پوستر فروشی می گه:اقا پوستر منو دارین؟طرف می گه:نه.میگه:ای وووو تو هم تموم کردی!!!
هر وقت احساس کردی تو دلت پر غمه و همه ی درها به روت بسته شده دستاتو تا جایی که می تونی رو به اسمون بلند کن و با همه ی توانت بزن تو سرت!!!
می دونی امار ازدواج در چه حیوونی بیشتره؟

در حلزون چون هم مهشین داره هم خونه!!!


پدر عروس:اقا پسر خونه ماشین تحصیلات کار چی داری؟

خواستگار:هیچی فقط پشت مو هامو حال کن!!!


عزيزم بيا به چيزاي خوب فكر كنيم به بهار به بهشت به جهنم به درك به من چه به تو چه من نازي رو طلاق نمي دم!!!
بدرقه انوشه انصاري توسط ادم فضايي ها:

((*،פ٬٫!،×٪آ،ِّ‍ُ‌ }ۀ؟:"ؤء))

مي دوني يعني چي:

يعني:هي خانوم كجا كجا؟!!!


يه نفر مي ره خواستگاري به عروس بلیت مي ده مي گن چرا اين كارو كردي ؟ميگه:ارائه ي بليت نشانه ي شخصيت است!!!
 

+ نوشته شده در  یکشنبه ششم اسفند 1385ساعت 13:51  توسط صحرا |  13 نفر گفتن چطور بود
سلام دووسسسسسسسسسسسسسسسستان بابا عجب نظرات سازندهای دارین ها!!! کف می کنیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییممرسی بابا ای ول!!!!
+ نوشته شده در  شنبه پنجم اسفند 1385ساعت 21:47  توسط صحرا |  4 نفر گفتن چطور بود
نفرین ۲۰۰۷ :

الهی عاشق قلمراد بشی و:

تو:قلمراد دوست دارم

قلمراد:ها؟

تو:دوست دارم!!!

قلمراد: ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


جدید ترین ابراز علاقه:انرزی هسته ای من تویی!!!!!!!
می دونی وقتی نگات می کنم به چی پی می برم

.

به شوخ طبعی خدا!!!!!!!


زندگی زیباست به شرطی که

 .

تو بمیری من راحت شم!!!!!!!


به  نظرت موز خوشمزه است یا نارگیل:

.

.

. ها نمی دونی مهم نیست از یک شامپانزه دیگه می پرسم!


ای بابا

.

بی معرفت

.

فکر ما هم باش

.

یه نارگیل هم واسه ما بنداز پایین!!!!!!!!

جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 282 شنبه 24 مهر 1389 نظرات (0)

جوك

 

*پسر نوح با بدان بنشست حالا برو خونه زندگيشو ببين ماكسيما خريده!

 

*تركه ميفته جهنم دمپايي شو ميندازه بهشت ميگه: برم بيارمش خدا؟!!

 

*يكي ميره اردبيل از يه تركه ميپرسه  من اينجا غريبم ببخشيد تو اردبيل  كجا آمپول مي زنن؟ تركه  باسنشو نشون ميده ميگه اينجا !!

 

*تركه مياد بچشو نصيحت كنه . بهش ميگه: تو الان چند سالته ؟ بچش ميگه 17 . ميگه خاك بر سرت, هم سن و سالاي تو الان  30 سالشونه!!

 

*تركه واسه دوستاش اس ام اس ميفرسته:سلام دوستان .من دارم هفته ديگه ازدواج مي كنم, يه مهمونيه  كوچيك حتما بياين. لطفا هديه نيارين. فقط يه نفرو بيارين  كه من باهاش ازدواج كنم!!

 

*به لره ميگن تو لورا آدمه معروفم هست؟ ميگه پس چي. لره هاري ,  سوفيا لره , اليزابت تيلر, هيتلر ,  تازه يه شيميدان لر چيزي كشف كرده  به اسمه كلر!!

 

*تركه نذر مي كنه اگه كارش درست بشه مادرشو پياده بفرسته كربلا.

 

بالاي 18  سال لطفا !

 

*اخطار پليس         به راننده مرد: بكش بغل بيا پايين. 

                          به راننده زن:  بيا بغل بكش پايين!

 

*زن: لباس خوابمو دريار!    شوهر:باشه!    زن:سوتينمم باز كن!    مرد:باشه!    زن:حالا  شرتمو دربيار.بدو!           مرد:باشه!       زن:ديگه نبينم  لباساي منو بپوشي!!

 

 

 عاشقانه

 

*پاي مورچه را تصور كن (الهي) حالا تصور كن جوراب داره (الهي) حالا تصور كن جورابش سوراخ داره ...دلم برات اندازه سوراخ جوراب مورچه شده!

 

*توي اين دنيا  يك قلب هست كه فقط براي تو  ميزند عزيزم اونم قلبه خودته!!

 

*اگه مي تونستم مجازاتت كنم مجبورت ميكردم همون اندازه كه دوستت دارم دوسم داشته باشي.

 

 

 

نكته

 

*احساس خوبيه وقتي يه نفر دلتنگت باشه احساس بهتر اينه كه يه نفر عاشقت باشه اما بهترين احساس وقتيه  كه هيچوقت فراموشت نكنه.

 

*زندگي ماننده موج است خود را ماننده دريا بدست موج مسپار كه همانگونه كه خود بخواهد تو را پيش خواهد برد.

 

*با پول شما مي تونيد داشته باشيد:  منزل اما نه خونه ,   ساعت اما نه زمان ,  تختخواب اما نه خواب ,  كتاب اما نه دانش , پزشك اما نه سلامتي , سكس اما نه عشق .

 

*هميشه واسه گلي خاك گلدون باش كه اگه به آسمون هم رسيد يادش باشه ريشش كجاست.

 

*مهم اين نيست که قشنگ باشي ، قشنگ اينه که مهم باشي! حتي براي يک نفر.

 

 

تصويري

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 247 شنبه 24 مهر 1389 نظرات (0)

نام:میرحسین

نام خانوادگی:موسوی خامنه

تولد:۷ مهر ۱۳۲۰ در شهر خامنه"۶۸ ساله"

همسر:زهرا رهنورد  متولد  ۱۳۲۴ لیسانس مجسمه سازی و فوق لیسانس پژوهش هنر  و نیز  فوق لیسانس علوم سیاسی و دکتری علوم سیاسی  او به همراه مهندس موسوی مادر سه دختر است "۶۴ ساله"آشنایی او با میرحسین موسوی در سال ۴۸ در نمایشگاه نقاشی است که ترتیب داده بود. زندگینامه او در ادامه همین مطلب

میرحسین موسوی خامنه‌ (زاده ۷ مهرماه ۱۳۲۰ در خامنه) سیاستمدار ایرانی، از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران بوده‌است. وی آخرین نخست وزیر ایران است که پس از فوت خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی، با تغییر قانون اساسی و حذف پست نخست‌وزیری، از فعالیت‌های اجرایی کناره گرفت و عمده فعالیت خود را در فرهنگستان هنر متمرکز کرد.

کاسب زاده آذری سالهای پرافتخاری را پیش و پس از انقلاب در کارنامه کاری خود به ثبت رسانده است. سالهایی که از عالم هنر به سیاست آمد و از سیاست به هنر بازگشت.و اینک بار دیگر به عالم سیاست باز گشته است. میرحسین موسوی، اگر چه فوق لیسانس معماری دارد اما بیش از انکه در عرصه معماری شناخته شده باشد، چهره ای سیاسی است.

 هرچند او به عنوان آخرین نخست وزیر نظام جمهوری اسلامی ایران (پس از مهدی بازرگان، محمدعلی رجایی، محمدجواد باهنر و محمدرضا مهدوی کنی) پس از اتمام دوره خدمتش در این منصب، عطای سیاست را به لقایش بخشید و به عالم هنر بازگشت.

وی در سال ۱۳۴۸ از دانشگاه ملی آن زمان(دانشگاه شهید بهشتی کنونی)در رشته معماری کارشناسی ارشد دریافت نموده و از سال ۱۳۵۸ تاکنون عضو شورای انقلاب فرهنگی است. میر حسین موسوی در طول سال‌های حضور خود در عرصه سیاست به عنوان نخست‌وزیر، وزیر امور خارجه، عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و... به فعالیت پرداخت اما از سال ۱۳۷۷ با بر عهده گرفتن ریاست فرهنگستان هنر به فعالیت در این حوزه مشغول شد.

تحصیلات

  • کارشناسی ارشد معماری و شهرسازی دانشگاه ملی سابق (شهید بهشتی)؛ تاریخ اخذ ۱۳۴۸
  • مطالعه معماری سنتی / تخصص هنری: اصول اربعهٔ معماری سنتی، طرح مساجد

فعالیت‌های هنری

کارهای هنری او بخصوص در زمینه نقاشی دارای کارهای برجسته‌ای است هر چند که نماد شهدای هفتم تیر را نیز او طراحی کرده‌است، به همین مناسبت ریاست فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی را نیز بر عهده دارد. همسر او زهرا رهنورد ریاست دانشگاه الزهرا را به عهده داشت او دانش آموخته علوم سیاسی است با این همه او نیز در عالم هنر دستی دارد تندیس «نرگس عاشقان» ساخته اوست که در میدان مادر (محسنی) در تهران نصب است.

عضویت‌ در نهادهای حکومتی

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام. اعضای این دو نهاد حکومتی را رهبر نظام جمهوری اسلامی انتخاب می کند.


ادامه مطلب را از اينجا ببينيد

 

دکتر زهرا رهنورد، در گفت و گو با هفته‌نامه چلچراغ به بیان بخش‌هایی از زندگی خصوصی و دیدگاه‌هایش درباره مسایل مختلفی از جمله هنر و موسیقی، سیاست و تناسبش با هنر و ... پرداخته است.

به گزارش گروه سیاسی آفتاب، متن کامل گفت و گوی رهنورد که در آخرین شماره چلچراغ منتشر شده به شرح زیر است: 

در گفت وگو با شما معمولا پرسش‌ها معطوف به حقوق زنان و تبعیض جنسیتی است. اما من نمی‌خواهم گفت وگو را با چنین پرسش‌هایی آغاز کنم. بلکه دوست دارم بدانم چرا شما همیشه روسری‌های گلدار به سر می‌کنید؟
چرا به سر نکنم؟ مگر جای تعجبی دارد.

دقیقا جای تعجب دارد. چون زنانی که در بدنه حکومت جمهوری اسلامی هستند، معمولا چنین روسری‌هایی به سر نمی کنند.
خداوند رنگ را برای همه آفریده و به عنوان نشانه به آن اشاره نموده است. اما مساله این است که از رنگ می‌شود استفاده خوب کرد یا استفاده نادرست. در رابطه با حجاب مهم حفظ حدود شرعی است که من سخت به آن پایبندم. 

من آدم کلیشه‌ای نیستم؛ از طرفی دیگر، من یک آدم مدنی‌الطبع هستم و تنها شغلی هم که داشته‌ام، معلمی و روزنامه‌نگاری بوده است. که از نقد هنری نوشتن در مجله خوشه به سردبیری احمد شاملو شروع شده و به مجله راه زینب (اطلاعات بانوان) ادامه پیدا کرد و هنوز هم خود را یک روزنامه‌نگار می‌دانم. 

تنها مدیریتم هم یک مدیریت مدنی بوده، یعنی مدیریت دانشگاه الزهرا. بر همین اساس من همیشه یک آدم مدنی بوده و خواهم ماند.

حتی در دورانی که مشاور سیاسی رییس جمهور خاتمی بودید؟
بله، در آن دوران هم به واسطه روحیه مدنی‌ام به عنوان مشاور سیاسی انتخاب شدم، وگرنه می‌توانستم مشاور هنری آقای خاتمی باشم. به نظرم سیاستی مثبت و قابل دفاع است که فارغ از اتوریته و تزویر باشد. من به این امر به شدت معتقدم و آقای خاتمی هم با این شناخت نسبت به انتخاب من اقدام کردند.

درباره زندگی شما تحقیق کرده‌ام و بیش از هر چیز به مجموعه‌ای از تناقضات رسیده‌ام، زندگی در خانواده‌ای که پدر نظامی بوده و مادر شاعر، رفتن به رشته تجربی و بعد گرایش به هنر، عبور از یک دوران بی‌اعتقادی و پذیرفتن شدید اعتقادات مذهبی. چطور از این مسیر عبور کرده‌اید؟
زندگی من سرشار از تضادها، کنتراست‌ها و تنوع‌ها بوده است. من در خانواده‌ای پر جمعیت بزرگ شدم با ده جور فکر. از مذهبی سنتی بگیرید تا گرایش‌های ‌لیبرالیستی ملی گرایانه و حتی کمونیستی. 

در نتیجه آزادی فکر و اندیشه در خانواده ما جایگاه خاصی داشت. پدرم نظامی بود، اما یک نظامی ناسازگار با رژیم شاه. برای همین هر شش ماه یک بار ما باید در یک گوشه‌ای از این مملکت زندگی می‌کردیم. همین مساله زندگی من را سرشار از تنوع‌ها کرد. 

بعد برای ازدواج هم به همسرم گفتم من آدم بی‌قراری هستم و یک جانشین نیستم و او هم


ادامه مطلب را از اينجا ببينيد
 

 

ماجرا از آنجا شروع شد كه فاطمه رجبي مطلبي درباره ميرحسين نوشت و در آن مطالب غرض  آلود و نادرستي را نسبت به اين كانديداي انتخابات منتشر كرد.

فاطمه رجبي (همسر سخنگوي دولت) طي مطلبي مير حسين موسوي را به همراهي با آمريكا، مخالفت با ولايت امام، همگامي با براندازان، رفاه طلبي و.... متهم كرده است.

او در اين مطلب نوشته است:روزي با ماشين، مسافتي را از پشت يك ديوار در منطقه پاستور طي كردم، به من گفته شد «اين مسافت ديوار خانه مسكوني موسوي» است! به عمل كار بر آيد به سخن‌داني نيست. 

متن كامل مطلب فاطمه رجبي را بخوانيد:

در مدتي كه ميرحسين موسوي براي احياي مرده اصلاح‌طلبي قد علم كرده، بسياري از جوانان - دانشجويان - از سراسر كشور تماس مي‌گيرند و مي‌پرسند: موسوي كيست؟ سوابق او چيست؟ تاكنون كجا بوده است؟

به اين پرسش‌ها چگونه مي‌توان پاسخ داد كه موسوي ناشناخته‌اي است براي 25‌ساله‌ها، و فراموش‌شده‌اي است براي سنين بالاتر!؟

بر آن شدم تا بنويسم موسوي كيست؟ و تاكنون كجا بوده است؟

- موسوي عضوي از حزب انحلال‌يافته جمهوري اسلامي است، كه نزديك به 8‌سال نخست‌وزير ايران بوده است. امروز آشكارا اعتراف مي‌كنم كه حتي مَنِ فعال سياسي بسيار دچار اشتباه بوده‌ام كه وي را «توانمند و داراي برنامه اقتصادي يا سياسي» مي‌ديده‌ام. چرا؟ زيرا در حاكميت امام، شخص امام برنامه‌سازي، تصميم‌گيري و اداره جامعه و رهبري مي‌كردند و مجريان را هر چند ناتوان ياري مي‌نمودند و به ايستادگي و عدم فرار از مسؤوليت تشويق مي‌كردند يا نهيب‌زده و اخطار مي‌دادند.

- موسوي همان‌گونه كه يكي از اصلاح‌طلبان گفته است، به درستي «پدر اصلاح‌طلبي برانداز» است. «تحكيم وحدت» يا همان «دسته وحشت‌آفرين و فاسدالعقيده» در حمايت او جان گرفت و پاي‌گير شد، و با امداد مالي و معنوي اعضاي دولت وي، عليه ولايت‌فقيه، در سال‌هاي رهبري امام تركتازي كرد. اشاره مي‌كنم به تعدادي از موتورهاي وارداتي كه مشهور بود به اين گروه وحشت‌زا اهدا شد تا با فروش آن هزينه ستيزه‌گري با اسلام‌ناب را فراهم آوردند.

- موسوي كسي است كه در يك چالش دروني، توان ايستادگي نداشت يا لجاجت داشت يا... و به دليل آن در بحران جنگ در سال 67 با «استعفاي ناگهاني» موجب خشم امام گرديد و امام در پاسخ، وي را هشدار دادند: «حق اين بود كه اگر تصميم بدين كار داشتيد، لااقل من يا (ادامه اظهارات! خانم رجبی به همراه طنز ابراهیم نبوی و جوابیه میرحسین موسوی و نیز اعلام برائت خانواده خانم رجبی از اظهارات ایشان را در ادامه مطلب بخوانید)


ادامه مطلب را از اينجا ببينيد

 

نخست‌وزير فلسطين از كمك 250 ميليون دلاري ايران به تشكيلات خودگردان و فلسطينيان خبر داد.

به گزارش فارس به نقل از شماره امروز روزنامه لبناني السفير، اسماعيل هنيه كه اخيرا از ايران ديدار كرده گفت: «نتيجه ديدارم از ايران حمايت مالي از فلسطين به ارزش 250 ميليون دلار و ارائه چند طرح براي حمايت مالي و اقتصادي مستقيم از دولت و ملت فلسطين بود


هنيه همچنين گفت: «از جمله اين كمك‌ها براي مثال اختصاص 120 ميليون دلار براي حمايت مالي از دولت فلسطين در سال 2007 و نيز اختصاص 45 ميليون دلار براي پرداخت حقوق كارمندان سه وزارتخانه از وزارتخانه‌هاي تشكيلات خودگردان فلسطين و پرداخت مطالبات خانواده‌هاي فلسطيني براي شش ماه است.»


وي افزود: «ايران پذيرفته به 100 هزار كارگر فلسطيني در ماه 100 دلار بپردازد و براي شش ماه به اين كار ادامه دهد كه جمع آن 60 ميليون دلار مي‌شود.»


به گفته وي "ايران همچنين پذيرفته به هر كدام از سه هزار ماهيگيري كه از چند ماه پيش از رفتن به دريا محروم شده‌اند، در ماه 100 دلار بپردازد و تا شش ماه به اين كار ادامه دهد كه جمع كل آن 8/1 ميليون دلار مي‌شود.»


نخست‌وزير فلسطين در پايان گفت ايران مركز فرهنگي فلسطين و كتابخانه‌هايي ملي با ارزش 15 ميليون دلار خواهد ساخت و دو هزار خانه ويران‌شده را به ارزش كل 20 ميليون دلار ترميم خواهد كرد.

                                                                                           منبع:ایرانیان انگلستان

 


 دوشنبه 5 اسفند همزمان با حضور گسترده و سازماندهي شده افراد خارج از دانشگاه براي اجراي پروژه دفن شهيد، دانشجويان دانشگاه اميركبير عليرغم تمامي فشارها به اين پروژه اعتراض كردند.

تمهيدات گسترده براي جلوگيري از شكل گيري اعتراض

نيروهاي امنيتي با همكاري مسئولين وزارت علوم و دانشگاه اميركبير از هفته هاي گذشته تمامي تمهيدات لازم را انديشيده بودند تا اين مراسم بدون هيچ گونه اعتراضي برگزار شود. تقاضاي رهايي رياست دانشگاه اميركبير براي ادامه بازداشت ۴ دانشجوي دربند اين دانشگاه، ممنوع الورود كردن ۱۲ دانشجوي پلي تكنيك از ابتداي هفته جاري و تماس با خانواده هاي دانشجويان معترض براي تحت فشار قرار دادن آنها از جمله اقدامات انجام شده براي ممانعت از شكل گيري هرگونه اعتراضي بود.

علاوه بر آن طي روزهاي گذشته پس از آنكه دانشجويان دانشگاه اميركبير طي ۲ روز متوالي با برگزاري تحصن و تجمع اعتراضي مخالفت خود را با اجراي پروژه «دفن شهيد» ابراز داشتند، مسئولين نحوه برگزاري اين مراسم را تغيير داده و آن را به يك مراسم عمومي تبديل كردند تا با خيالي آسوده نيروهاي اطلاعاتي و سپاهي را وارد دانشگاه كنند. همچنين از روز يكشنبه بيلبوردهاي تبليغاتي در اين زمينه در نقاط مختلف شهر تهران نصب شد. يكشنبه شب نيز آيت الله خامنه اي با انتشار پيامي از برگزاري اين مراسم استقبال كرد تا بدين ترتيب تمامي زمينه هاي براي دفن شهيد بدون هيچ اعتراضي فراهم شود. وي در حالي براي اجراي دفن شهيد در دانشگاه اميركبير پيام منتشر كرد كه همزمان با دانشگاه اميركبير در دانشگاه كاشان نيز اين پروژه انجام شد ولي وي پيامي براي دفن شهيد در آن دانشگاه صادر نكرد.

علاوه بر آن طي روزهاي گذشته خبرگزاري هاي فارس و ايسنا و بسياري سايت هاي زنجيره اي اقتدارگرايان با گزارش متعددي سعي كردند تا در فوايد دفن شهيد در دانشگاه ها بنويسند و يا دانشجويان معترض را مورد تهديد قرار دهند. در يكي از آخرين موارد يكي از اين سايت ها گزارش كرد كه طلاب بسيجي استان قم در حمايت از دفن شهيد در دانشگاه اميركبير تجمع كرده اند.

اعتراض دانشجويان

اما با وجود تمامي فشارها، باز هم روز گذشته همزمان با دفن شهيد، دانشجويان دانشگاه اميركبير اين نمايش فريبكارانه را بر هم زدند.

دانشجويان با شعارهايي همچون “ديكتاتور زمانه شهيد شده بهانه”، “مرگ بر طالبان، چه كابل چه تهران”، “بسيجي برو گمشو” ، “توپ تانك بسيجي ديگر اثر ندارد”، “مرگ بر ديكتاتور”، “بسيجي بي عرضه قرآن كردي به نيزه” به سو استفاده حكومت براي ايجاد جو امنيتي در دانشگاه ها اعتراض كردند.

حمله وحشيانه به دانشجويان

نيروهاي سپاهي و بسيجي كه با ارسال نيروهاي خود به دانشگاه اميركبير، جاي هيچ گونه


ادامه مطلب را از اينجا ببينيد
 

 جمهوریت – نزهت امیرآبادیان: چهارم آبان سال 84 روز ویژه ای نبود اگر محمود احمدی نژاد در آن واژه ای تازه را وارد ادبیات سیاسی ایران نمی کرد. پیش از آن تاریخ جز پاره ای از نخبگان و دانشجویان علوم سیاسی، کمتر کسی در میان ایرانیان وجود داشت که اصطلاح «هولوکاست» را شنیده یا معنی آن را بداند.

رییس دولت نهم اما در آن روز در کنفرانسی دانش آموزی که با نام «جهان بدون صهیونسیم» برگزار شد، نسل کشی یهویان در جریان دومین جنگ جهانی را افسانه ای ساخته و پرداخته صهیونیست ها دانست که با اختراع و پافشاری بر رخ دادن آن در صدند بر آوارگی میلیون ها فلسطینی پرده نسیان بکشند و به جنایات اسراییل مشروعیت ببخشند.

این سخنرانی، ابتدا در میان مردم و نیز سیاسیون ایرانی واکنش چندانی برنیانگیخت. نخستین واکنش که برخلاف انتظار و تصور داخلی بسیار شدید بود از آن سوی مرزها آمد و موج مخالفت ها و موافقت ها با سخنان احمدی نژاد منجر به در گرفتن مباحث و مناقشات دامنه دار در محافل سیاسی ایران شد.

موافقان سخنان رییس جمهوری تازه را سنت شکنی شجاعانه در جهت احقاق حقوق از دست رفته مظلومان ارزیابی می کردند. مخالفان اما با تاکید بر خارج بودن این بحث از حوزه اختیارات و مسوولیت های بالاترین مقام اجرایی کشور، نسبت به تبعات منفی آن برای منافع ملی و وجهه جهانی ایران هشدار می دادند.

در این میان تکرار افسانه نامیده شدن نسل کشی یهودیان در سخنرانی های بعدی احمدی نژاد، هرگونه شائبه سهوی بودن موضع گیری رییس جمهوری را از بین برد. این امر باعث شد تا بسیاری از تحلیل گران به ردیابی سر منشاء طرح این موضوع در حلقه مشاوران و نزدیکان رییس جمهوری بپردازند. چراکه در نطق های انتخاباتی شهردار پیشین پایتخت، کمترین نشانه و سرنخی دال بر این موضوع یافت نمی شد.

همه راه ها به رامین ختم می شود

جستجو و کانکاش بسیار زود نتیجه داد؛ محمد علی رامین مردی چشم زاغ با مو و محاسنی بور که تحصیل کرده آلمان است.
رامین مشاور رييس جمهور، مدیر مسئول ماه نامه امامت، موسس اتحاديه راه اسلامی در اروپا، مشاور رییس سازمان صدا و سیما، مشاور رئیس دانشگاه پیام نور و از همه مهمتر رئیس بنیاد جهانی هولوکاست است.
او مدرک کارشناسی خود را در رشته مهندسی روش های صنعتی از دانشگاه های کالسروهه و دوسلدورف در آلمان گرفته


ادامه مطلب را از اينجا ببينيد
 

 

باراک حسین اوباما دوم ( Barack Hussein Obama II) (متولد ۴ اوت ۱۹۶۱ ایالت هاوایی)، عضو حزب دمکرات ایالات متحده آمریکا‌ و سناتور جوان ایالت ایلینوی است. او از سال ۲۰۰۷ با برپایی کمپین انتخاباتی برای ریاست جمهوری، خود را به عنوان کاندیدای حزب دمکرات و به عنوان یک چهره سیاسی ملی در آمریکا شناساند. او از زمان کاندیداتوری برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۸ آمریکا، پایان دادن به جنگ عراق را مطرح کرد. او در سوم ژوئن سال ۲۰۰۸ به عنوان نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری انتخاب شد.

وی چهار سال از دوران نوجوانی خود را در جاکارتا گذرانید، و زاده پدری کنیایی است. او یک مسیحی فرقه پروتستان و از شاخه کلیسای متحد مسیح (United Church of Christ) است.

نژاد

باراک اوباما فرزند یک کنیایی سیاه‌پوست و یک زن سفیدپوست از اهالی ویچیتا ایالت کانزاس است.

 پیش زمینه مذهبی

اگرچه پدر و پدرخوانده او هردو مسلمان بودند اما او یک مسیحی بار آمده و در ۴ سالگی که در اندونزی زندگی می‌کرد، به جای شرکت در مدرسه «مکتب مذهبی مسلمانان» به مدارس کاتولیک و یا سکولار رفته‌است.

تحصیلات

پدر و مادر اوباما در دانشگاه هاوایی در مانوا با یکدیگر آشنا شده بودند. مادر اوباما با وجود مشکلات عدیده موفق شده بود در رشته مردم‌شناسی در همان دانشگاه مدرک دکترا دریافت کند.

اوباما نخست در ۱۹۸۳ لیسانس علوم سیاسی با گرایش روابط بین الملل از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد.

در سال ۱۹۸۸ پس از چند سال کار در شیکاگو با گرفتن وام تحصیلی وارد دانشکده قانون 


ادامه مطلب را از اينجا ببينيد
 

 

با تهديد آشكار وزير ارشاد، ماجراي گلشيفته فراهاني وارد مرحله تازه اي شد. سردار صفارهرندي اعلام كرد كه اين ‏هنرپيشه جوان ايراني را "زير پا" خواهد گذاشت.‏
‏ ‏
گلشيفته فراهاني بازيگر جواني كه يكي از ستاره هاي نسل نو سينماي ايران است، وقتي با تهديد وزارت ارشاد و ‏نيروهاي امنيتي روبرو شد كه نخستين اخبار مربوط به ايفاي نقش او در يك فيلم هاليوودي به كارگرداني رايدلي اسكات ‏در ايران منتشر شد.‏

‏ قسمتهائي از فيلم "مجموعه دروغ ها" كه در شبكه اينترنتي منتشر شد، گلشيفته فراهاني را در نقش دختري افغان نشان ‏مي داد كه باحجاب مورد نظر حكومت ايران دركنار لئوناردو دو كاپريو، فوق ستاره سينماي جهان، ديده مي شد.‏

به نوشته سايت فارسي بي بي سي "اين فيلم كوتاه در ايران انعكاس گسترده اي داشت" و در پي آن گلشفيته فراهاني به ‏حراست وزارت ارشاد احضار شد.‏

به گفته ژاله صفا منتقد قديمي سينما: "وظيفه بازجوئي از هنرمندان سينما از زماني كه عزت اله ضرغامي معاونت ‏سينمائي وزير ارشاد بود، بعهده حراست ارشاد گذاشته شد."‏

اما بعد ازانتخاب محمدخاتمي بعنوان رياست جمهوري و انتصاب عطاء الله مهاجراني به عنوان وزارت فرهنگ و ارشاد ‏اسلامي، نقش فرهنگي اين وزارت برجسته تر و اين وظيفه از حراست گرفته شد و دخالت در زندگي هنرمندان به ‏كمترين ميزان رسيد.‏

بر كشيدن محمود احمدي نژاد، سياست امنيتي را به وزارت ارشاد برگرداند وانجام آن به سردار صفار هرندي، سردبير ‏كيهان سپرده شد.‏

جمشيد كمالي، كارشناس سينماي ايران كه ماجراي گلشيفته فراهاني را دنبال كرده است، در اين مورد مي گويد: "طبق ‏معمول حمله از طريق كيهان كليد زده شد. اين روزنامه كه به دليل شغل اصلي گردانندگانش همه مسائل را بلافاصله ‏امنيتي مي كند، ضمن مقاله اي كه گفته مي شود نويسنده آن پيام فضلي تژاد، منتقد سابق و همكار فعلي سازمان هاي ‏امنيتي است، گلشيفته فراهاني را "گ.ف" ناميد و تحت عنوان "يك بازيگر زن در دام مافياي هاليوود" چنين نوشت: ‏‏"بازيگر مذكور در فيلم ياد شده با حفظ حجاب، نقش يك زن افغاني را بازي كرده بود! و ادعا مي كرد شئونات اسلامي ‏را رعايت مي كند."‏

چند روز بعد بازيگر جوان، ابتدا به اداره حراست وزارت ارشاد دعوت شد. ماجرا به نقل از يك شاهد عيني چنين است: ‏او را روي يك صندلي رو به ديوار نشاندند و در پوشش كلمات محترمانه خواستار شدند عليه فيلم آمريكائي مصاحبه ‏كند و تعهد بدهد كه ديگر در فيلم هاليوودي بازي نمي كند. گلشيفته نپذيرفت و جلسه به پايان رسيد. چند روز بعد او را به ‏زير زمين اداره اماكن احضاركردند. سرهنگ صديقي كه به نام "مهدوي" از روشنفكران و هنرمندان


ادامه مطلب را از اينجا ببينيد
 

 

سخنان بي پرده آيت الله منتظري در ديدار با اعضاء سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي را مي توان از نادر ترين گفته هائي دانست كه از جانب يك مقام عاليرتبه مذهبي حدود اختيارات رهبر جمهوري اسلامي رابيان كرده و او را به به چالش مي خواند .به گزارش دفتر آيت الله منتظري ، در اين ديدار كه روز شنبه 30 شهريور ماه با اعضاء آن سازمان و ازجمله مهندس بهزاد نبوي صورت گرفت ، آيت الله منتظري گفت :

"ولي فقيه بايد نظارت كند كه در قوه مقننه قانون‏ ‏خلاف اسلام تصويب نشود، مسئولين اجرايي خلاف اسلام كاري نكنند و قوه‏ ‏قضائيه خلاف اسلام قضاوتي نكند، نه اين كه در همه امور سياسي و اقتصادي‏ ‏و غيره دخالت مستقيم كند." آيت الله منتظري در پاسخ به سخنان محمد سلامتي دبير كل اين سازمان در باره تصميم اين سازمان دائر بر شركت در انتخابات و حمايت از سيد محمد خاتمي اظهار داشت :

"اولا :در مورد اين كه چه كسي كانديدا شود و شما از چه كسي حمايت مي‎كنيد‏ ‏من نظري ندارم ; ولي مسأله اي كه لازم است رعايت شود اين كه حتما اصلاح‏ ‏طلبان يك كانديداي واحد داشته باشند و روي يك نفر توافق نمايند.

‏ثانيا: هر كس كه به عنوان رئيس جمهور انتخاب شد بايد با مقام رهبري اتمام‏ ‏حجت كند كه چون مردم به او مسئوليت داده اند بايد مطابق آن اختيار هم‏ ‏داشته باشد و


ادامه مطلب را از اينجا ببينيد
 
 

 

زندگینامه:

 

نام و مام خانوادگی: سید محمد خاتمی

پدر: آیت الله سید روح الله

تاریخ تولد:۱۳۲۲(۶۵ ساله)

همسر: زهره صادقی

فرزندان: لیلا ( ۳۳ ساله)  نرگس(۲۷ ساله)  عمادالدین(۲۰ ساله)

منبع مطلب:وب سایت محمد خاتمی

 

 حجت الاسلام والمسلمين سيد محمد خاتمی فرزند مرحوم آيت الله سيد روح الله خاتمی در سال ۱۳۲۲ هجری شمسی در شهر اردكان واقع در استان يزد متولد شد. پدر ايشان از روحانيون نيكنام و بلند آوازه آن ديار ، عالمی فرزانه ، فقیهی روشن بين و عارفی مبارز و مردم گرا بود . آن مرحوم موسس مدرسه علميه اردكان بود و امامت جمعه شهرستان يزد را بر عهده داشت .آقای سيد محمد خاتمی دو برادر و چهار خواهر دارد . در سال ۱۳۵۳ با خانم زهره صادقی ازدواج كرد كه ثمره اين ازدواج دو دختر و يك پسر به نامهای ليلا (۱۳۵۴) ، نرگس (۱۳۶٠ ) و عمادالدین (۱۳۶۷) است .

 تحصيلات ابتدایی ، متوسطه و دبيرستانی ايشان در اردكان طی شد و در همه اين سالها جزء شاگردان ممتاز كلاس بودند . در سال ۱۳۴٠  پيش از اخذ ديپلم به شوق تحصيل در علوم و معارف دینی ، در حاليكه بخشی از مقدمات را در محضر پدر گرامی شان فرا گرفته بودند ، رهسپار شهر قم شدند و در همان سالها ديپلم متوسطه را نيز در رشته طبیعی دريافت داشت.

 آقای سيد محمد خاتمی ضمن حضور در مبارزات سیاسی حوزه در سالهای ۴۱ و ۴٢ به مدت چهار سال تحصيل در حوزه علميه قم “مقدمات ” و ” سطح ” را فراگرفته و در سال ۱۳۴۴ هجری شمسی ( ۱۹۶۵ ميلادی ) برای تحصيل در رشته فلسفه به دانشكده ادبيات اصفهان راه يافت و همزمان با آن ، سطوح عاليه علوم دینی را در حوزه علميه اصفهان ادامه داد .

 در سال ۱۳۴۸ هجری شمسی  با درجه كارشناسی از دانشگاه اصفهان فارغ التحصيل شده و بدنبال آن و عليرغم داشتن شرايط اجتهاد برای معافيت از خدمت سربازی “بالاجبار به خدمت سربازی اعزام شد."

در سال ۱۳۴۹ هجری شمسی در دوره كارشناسی ارشد علوم تربیتی دانشگاه تهران پذيرفته شد و به


ادامه مطلب را از اينجا ببينيد
 

 

ترک دنیا به مردم اندوزند                                                  خویشتن سیم و غله اندوزند  

عالمی را که گفت باشد و بس                                          هرچه گوید نگیرد اندر کس

عالمی آن کس بود که بد نکند                                           نه بگوید به خلق و خود نکند   

عالم كه كامراني و تن پروري كند                                      او خويشتن گم است كه را رهبري كند                                                                                                                                 

مرجع اول :سايت انتخاب

(توضیح:نامهایی  را که در متن نوشتاری سامانه ی انتخاب حذف شده بود چنانچه در نوار واضح و آشکار قابل شنیدن بود بر آن داخل [] افزودیم-سایت ایران لیبرال-)

عباس پاليزدار، رئيس امور زيربنايي مركز پژوهش‌هاي مجلس و مشاور کمیسیون اقتصادی مجلس و همچنین کسی که از او با عنوان «دبیر کمیته تحقیق وتفحص مجلس از قوه قضائیه»، یاد می شود، بدون ارائه مدرک و سندی اظهاراتی شدید اللحن و اتهامات فراوانی را به مسئولان ارشد نظام نسبت داده است.

وی نامزد "یاران احمدی نژاد"[پس از آنکه ائتلاف رایحه خوش خدمت یا حامیان رئیس جمهور به سه دسته منشعب شدند، پالیزدار به گروه یاران احمدی نژاد پیوست] در سومین دوره انتخابات شورای شهر تهران نیز بود.

دبیر و سخنگوی سابق خانه صنعتكاران، مقالاتی از جمله رهبری و رفتارهای سازمانی؛ ناگفته هاي مديريت؛ عدم تحليل درست شرايط زماني و مكاني کشور؛ انقلاب اقتصادي ، درمان اقتصاد بيمار و فلج كشور؛ مشكلات توليدكنندگان با سيستم بانکی را به رشته تحریر در آورده است


عباس پالیزدار که از او به عنوان مشاور کمیسیون اقتصادی مجلس نیز یاد می شود، با بیان چگونگی دستیابی به پرونده های کلان مفاسد اقتصادی گفت: پس از انکه برای تحقیق و تفحص از قوه قضائیه ،در سازمان بازرسی مستقر شدیم ،پرونده های بسیاری را مطالبه کردیم اما قوه قضائیه اصل پرونده ها را به ما تحویل نمی داد، تا اینکه توانستیم به کدهایی دست یابیم و با رقمی بالغ بر 120 پرونده برخورد کردیم که به پرونده های کلان مفاسد اقتصادی مرتبط بود .

وی ادامه می دهد، با تمام کارشکنی ها بالاخره توانستیم پرونده ها را بدست بیاوریم و ببینیم در کشور چه فجایعی اتفاق افتاده، وقتی مطالعه کردم روزها و هفته ها از موضوعات مطرح شده در پرونده خوابم نمی برد.


دبیر کمیته تحقیق وتفحص قوه قضائیه در جمع دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا به پرونده هایی که وی و گروه تحقیق و تفحص بررسی کرده اند، پرداخت و گفت: یک آقایی آمد گفت یک پسر معلول جسمی دارم و می خواهم یک موسسه توانبخشی بسازم که پسرم هم در دل همان موسسه زیر نظر خودم باشد. موسسه را ثبت کردند.

بعد آمد گفت که اقا من ساپورت مالی می خواهم، نظام به ما برای این اقدام کمک کند. گفتند چه کمکی؟ ایشان گفت فلان معدن، سنگ مرمر دهبید فارس را بدهید به ما![دهبید بهترین معدن سنگ مرمردنیا و از منابع انفال جمهوری اسلامی ایران است].

بالاخره این اقدام انجام شد و معدن به ایشان واگذار شد. بعد از چند وقت گفت این کافی نیست! فلان معدن در زنجان را هم به من واگذار کنید و تا به حال این آقا که مردم پشت سرش هم نماز می خوانند ،چهار معدن را به بهانه ساپورت یک موسسه توانبخشی تصاحب کرده!

در این زمان دانشجویان با اصرار فراوان از پالیزدار خواستند که وی نام این این شخص را بگوید. پالیزدار سرانجام تسلیم دانشجویان شد و گفت: [امامی کاشانی]، استاد اخلاق و نمی دانم چه و چه که [امامی کاشانی...]است.

وی در ادامه افزود: رفتیم جلوتر دیدیم ، یک دانشکده ای را از مقام معظم رهبری اجازه تاسیس اش را گرفتند. آمدند نزد مقام معظم رهبری گفتند که می خواهیم یک دانشگاه علوم قضایی برای خواهران بسازیم در قم. با این توضیح که خواهران، به کارهای قضایی [اعم از بازجویی و بازپرسی و غیره] بانوان برسند. آقا هم استقبال کردند و مجوز تاسیس دانشکده را به این عده دادند.

بلافاصله بعد از مجوز رفتند سراغ ساپورت مالی، نامه نوشتند به آقای [نعمت زاده...] وزیر دوران هاشمی،از مقامات فعلی وزارت نفت که محبت فرمایید برای تاسیس دانشکده قضایی خواهران، کارخانه دنا! را کارشناسی کنید جهت این دانشکده! از آنجا که موسسین دانشکده


جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 236 شنبه 24 مهر 1389 نظرات (0)

فتوکاتوری با موضوع نمایشگاه عکس هدیه تهرانی  فتوکاتوری با موضوع نمایشگاه عکس هدیه تهرانی

عکاسها و خبرنگاران گریه هدیه تهرانی را در آوردند

ای بابا چرا همش از من عکس می گیرید!

huh.gif

برای دیدن عکس های بیشتر روی ادامه مطلب کلیک کنید 

نوشته شده توسط mahiar
بازدید: 681 نفر

جناب آقای توحید سلیمانپور بازدید : 281 جمعه 23 مهر 1389 نظرات (0)

زندگينامه حجة الاسلام والمسلمين قرائتي
بسم الله الرحمن الرحيم
اينجانب محسن قرائتى فرزند علينقى، در سال 1324 هجرى در كاشان بدنيا آمدم. مرحوم جدم، در زمان رضاخان كه با تمام قدرت با اسلام و مظاهر آن مبارزه مى‏شد، جلسات قرآن را در خانه‏ هاى مردم كاشان تشكيل مى‏داد و بخشى از عمر خود را در اين راه صرف نمود. لذا فاميل ما قرائتى شد. پس از او، مرحوم پدرم با تشكيل اين جلسات در خانه‏ ها، مساجد و تكايا راه پدرش را ادامه داد و به استاد قرائت قرآن معروف شد. آن مرحوم از بازاريانى بود كه حدود چهل سال با شنيدن صداى اذان، مغازه خود را مى‏بست و به سوى مسجد و نماز اول وقت مى‏شتافت. فردى بود كه با آموزش قرآن و برگزارى مجالس دينى، احياى بعضى از مساجد مخروبه و متروكه، و تلاش در اين راه، براى ديگران الگو شده بود و در عوض خداوند به او روحى مطمئن و حكمت و عرفان جوشيده از درون، عطا فرموده بود. چيزى كه ذهن و فكر او را مشغول مى‏كرد، اين بود كه تا حدود سن چهل سالگى صاحب فرزندى نشده بود، تا اين كه با همه مشكلات موجود در آن زمان، با عنايت و لطف خداوند بزرگ، موفق به زيارت خانه خدا و اعمال حج گرديد. شايد بتوان گفت اين هم در شرايط موجود زندگى‏اش، اجرى از جانب پروردگارش نسبت به تلاش و كوشش‏هاى قرآنى و دينى‏اش بود. او در همان سفر در كنار خانه خدا چنين دعا مى‏كند:
اى خدايى كه فرموده‏ اى: «ادعونى استجب لكم» (بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را»!
اى خالق يكتا! فرزندى به من عطا فرما كه مبلغ قرآن و دين تو باشد.
اين دعا به اجابت رسيد و خداوند او را صاحب فرزندانى نمود كه برخى از آنان به لباس مقدس روحانيت در آمدند.
گفتنى است كه من در سنين نوجوانى كه شناخت و اطلاعات كافى نداشتم با پيشنهاد مرحوم پدرم براى ورود به حوزه، موافق نبودم ولى با اصرار و تشويق او در سن چهارده سالگى وارد حوزه شدم. يك سال در كاشان زير نظر استاد آيت‏ الله صبورى دامت بركاته مشغول درس شدم. هر شب نيز به طور مرتب در جلسه تفسير قرآن مرحوم آيت ‏الله حاج شيخ ‏على آقا نجفى‏قدس سره كه بعد از نماز مغرب و عشا برقرار مى‏شد شركت مى‏كردم. اين جلسه دل مرا به تفسير قرآن جذب نمود.
از آن زمان به بعد با قرآن انس پيدا كردم و تا به حال الحمدلله ادامه دارد. با اطمينان مى‏گويم كه بيشترين مطالعه من درباره قرآن و تفسير بوده و چون قرآن و كلام خدا نور است، تا به حال در راه تبليغ درمانده نشده‏ ام. حتى زمانى هم كه براى ادامه تحصيل وارد حوزه علميه قم شدم، در كنار (لمعه) كتاب درسى رسمى حوزه، تفسير «مجمع البيان» را با برخى از دوستان، مطالعه و مباحثه مى‏كردم. همين كه دروس سطح و مقدارى از درس خارج را در حوزه گذراندم، به فكر افتادم كه خلاصه مطالعات و مباحثات تفسيرى خود را يادداشت كنم و اين كار را تا پايان چند جزء ادامه دادم. در آن ايام شنيدم كه آيت الله مكارم شيرازى - دامت بركاته - با جمعى از فضلا تصميم دارند تفسير بنويسند. من نوشته‏ هاى تفسيرى خود را ارائه دادم و ايشان هم پسنديده و من به جمع آنان پيوستم. حدود پانزده سال طول كشيد تا تفسير نمونه در 27 جلد به اتمام رسيد و تا به حال بارها تجديد چاپ و به چند زبان ترجمه شده است. تقريبا نيمى از تفسير نمونه تمام شده بود كه انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمينى به پيروزى رسيد و من به پيشنهاد علامه شهيد مطهرى‏قدس سره و مؤافقت امام خمينى (ره ) براى اجراى برنامه درس هايى از قرآن، به تلويزيون رفتم. در اين بين به فكر افتادم درس تفسيرى را در سطح فهم عموم شروع كنم. براى اين كار با گرفتن دو همكار، علاوه بر تفسير نمونه، از ده تفسير ديگر يادداشت بردارى كرديم و برنامه تفسير خود را با عنوان «آينه وحى» در راديو آغاز كرده و تاكنون پيش رفته‏ ام. بارها از طرف دوستان و ديگران، پيشنهاد شد كه آنچه را در راديو مى‏گويم، به صورت كتاب منتشر كرده و در دسترس عموم به خصوص عزيزان فرهنگى قرار دهم. با اين تصميم و نيت چند جزء از يادداشت‏هاى تفسيرى خود را در حضور دو نفر از فقهاى قرآن‏ شناس و محقق كه از اساتيد حوزه علميه قم هستند خواندم و با تأييد و اصلاح آن دو بزرگوار، به سبك و برداشت‏هاى تفسيرى خود اطمينان بيشترى پيدا كردم. پس از آن چند نفر از فضلا كار بازنويسى و تدوين آن را انجام دادند و تحت عنوان «تفسير نور» منتشر گرديد. اين تفسير داراى امتيازاتى است، كه در مقدمه جلد اول ذكر شده است.
برگردم به گذشته خود. سال دوم طلبگى به قم آمده، در مدرسه مرحوم آيت‏الله العظمى گلپايگانى‏ قدس سره و مدرسه خان مشغول به تحصيل شدم. سپس براى ادامه تحصيل به نجف اشرف هجرت كرده، رسائل و مكاسب را در آن جا به پايان رساندم و دوباره به قم مراجعت كردم. پس از امتحان كفايه، چند سالى هم در درس خارج شركت كرده و در مجموع شانزده سال در كاشان، قم، مشهد و نجف بودم تا درس‏هاى سطح حوزه را تمام كردم. همواره در اين انديشه بودم كه قرآن و اسلام براى همه اصناف و طبقات مردم است و كودكان و نوجوانان هم از همين مردم‏اند. ما پزشك اطفال داريم ولى روحانى اطفال نداريم، لذا تصميم گرفتم در اين راه به قصد خدمت به نسل جوان و آينده ‏سازان، اسلام و معارف قرآنى را با زبان ساده و روان به آنها منتقل نمايم. از اين رو به كاشان برگشتم و ضمن دعوت نوجوانان، برنامه تبليغى خود را با حضور هفت نفر آغاز كردم و به علت علاقه و استقبال نوجوانان، كلاس‏ها را ادامه دادم، هر هفته از قم به كاشان مى‏رفتم؛ با اين انديشه كه قرآن دهها داستان و قصه دارد و پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله با همين داستان‏ها، سلمان و ابوذرها را تربيت فرموده، كلاسم را با تلفيقى از اصول عقايد، احكام و داستان‏هاى قرآنى اداره كردم، و به ارائه مطالب زنده و تازه روى تخته سياه پرداختم. نحوه كلاسدارى و قدرت تشبيه و تمثيل من، به جذابيت جلسات و استقبال از آن‏ها، به شكل چشمگيرى افزود.
جلسات كاشان، چند سال ادامه داشت و بركاتى را نيز به همراه داشت. البته چون اين كار بى‏سابقه بود كه يك روحانى به جاى منبر پاى تخته سياه برود و براى كودكان و نوجوانان جلسه و كلاس داشته باشد؛ گاهى مورد بى‏مهرى برخى افراد قرار مى‏گرفتم، ولى چون به كار خود اعتقاد و ايمان داشتم، در طول اين مدت آنى نسبت به كار خود با شك و ترديد نگاه نكردم، به صورتى كه الان هم پس از گذشت حدود 35 سال از آغاز اين حركت خوب و مثبت، اگر بخواهم آن را از ابتدا شروع كنم، از همان جاى قبلى، آغاز خواهم كرد.
به دنبال جلسات كاشان، در قم نيز كار مشابهى را با جوانان و نوجوانان شروع كردم. در جلسات قم، فرزند آيت‏الله مشكينى دامت بركاته شركت مى‏كرد و يادداشت‏هاى كلاس را به رؤيت و اطلاع ايشان مى‏رسانيد. يك روز آن بزرگوار به كلاس درس آمد و از نزديك اينجانب را مورد عنايت و تفقد قرار داده و فرمود: آقاى قرائتى! حاضر هستى با من يك معامله كنى؟ ثواب جلساتى كه شما براى نسل جوان داريد از من، و ثواب درس‏هايى كه من در حوزه مى‏دهم از شما و بعد هم در جلسه درس خود از كار و نحوه كلاس و روش جديد، تجليل و تعريف نمودند. گفتنى است كه آن روزها ايشان براى حدود هزار طلبه، درس مكاسب و تفسير مى‏فرمودند و من براى بيست نفر جوان جلسه اصول عقايد داشتم. بعد از اين برخورد، به كار و راهى كه انتخاب كرده بودم، عشق و علاقه بيشترى پيدا كردم و بعد از آن هم گروه گروه طلبه‏ ها آمدند تا از نزديك روش كلاسدارى مرا مشاهده كنند. با اين گونه تشويق‏ ها و استقبال‏ ها به ذوق آمده و تصميم گرفتم مطالب را دسته‏ بندى، منظم و ياداشت كنم. البته در زمان طاغوت هم از طرف تلويزيون به پيشنهاد بعضى مرا براى اجراى برنامه و كلاس دعوت كردند، ولى به دليل اين كه نخواستم بازوى دستگاه طاغوت باشم، قبول نكردم. به علت عشق زيادى كه به كار داشتم، تقريبا به تمام شهرهاى ايران مسافرت نموده، كلاسى برقرار مى‏كردم. در اوائل كار به جلسات دبيران تعليمات دينى راه يافتم. در يكى از سمينارها كه مقام معظم رهبرى دامت بركاته و شهيد دكتر بهشتى‏قدس سره تشريف داشتند، در آن جلسه برنامه اجرا كردم و از طرف مقام معظم رهبرى دامت بركاته مورد تفقد قرار گرفتم. ايشان مرا به منزل خود دعوت كردند و بعد از تشويق، مسجد امام حسن‏ عليه السلام را كه در آن اقامه جماعت داشتند و آن روزها از مساجد فعال و موفق و مبارز پرور عليه طاغوت در مشهد بود، براى كلاسدارى در اختيارم گذاشتند. در سفر تبليغى به اهواز هم، با علامه شهيد مطهرى‏قدس سره آشنا شدم. ايشان روش كلاسدارى مرا ديده و بسيار پسنديد. من از اول، معلم قرآن بودم و با اسلوب جديدى كه داشتم، نسل نو را با قرآن آشنا مى‏كرد. در زمانى كه امام خمينى‏قدس سره فرياد الهى - سياسى خود را عليه طاغوت بلند كردند، من دروس مرحله اول حوزه را مى‏خواندم و شرايط سنى لازم براى شركت در بعضى از برنامه‏ ها را نداشتم البته در آن زمان به ديدار بعضى علماى زندانى و تبعيدى در محل زندان و تبعيد مى‏رفتم و در زمينه حمايت‏هاى جانبى، اطلاع‏ رسانى و تشويق مردم به مسائل انقلاب بى‏تأثير نبودم. در همان زمان، عوامل رژيم و ساواك، براى دستگيرى من چندمرتبه شبانه به خانه پدرم در كاشان و منزل خودم در قم حمله‏ ور گشتند، ولى موفق نشدند. چند ماهى هم زندگى مخفى داشتم تا انقلاب اسلامى ايران با امدادهاى الهى و رهبرى حضرت امام خمينى‏قدس سره و پشتيبانى ملت مؤمن و غيور و شجاع به پيروزى رسيد و دوران جديدى از فعاليت‏هاى فرهنگى با احساس مسؤوليت بيشترى آغاز شد.
بعد از پيروزى انقلاب، با پيشنهاد علامه شهيد مطهرى‏ قدس سره و مؤافقت امام خمينى‏قدس سره براى اجراى برنامه، به تلويزيون معرفى شدم، روزى كه به آن تشكيلات وارد شدم، بيشتر كاركنان نمى‏دانستند، قبله كدام طرف است و... در آن جا با بهانه‏ گيرى و وسواس زياد مرا آزمايش كردند و زمانى كه در اين جهت موفق يافتند، پيشنهاد كردند كه بدون لباس روحانيت برنامه اجرا كنم و به طور علنى گفتند: ما به جز دو روحانى (حضرت امام و آية الله طالقانى) به ديگران اجازه حضور در اين تشكيلات را نمى‏دهيم. من هم با اين پيشنهاد موافقت نكرده و اعلام داشتم: برخورد شما را به اطلاع حضرت امام‏ قدس سره خواهم رساند. بعد از اين اخطار، آنان قبول كردند كه با لباس روحانى اجراى برنامه كنم. به هر حال سالهاست است كه اين برنامه تلويزيونى - كه از باقيات الصالحات علامه شهيد مطهرى‏قدس سره و حمايت‏هاى امام عزيزقدس سره است - برگزار مى‏شود و بر اساس نظر سنجى‏هاى خود صدا و سيما از برنامه‏ هاى مؤفق بوده است. امام خمينى‏قدس سره به واسطه‏ ى همان برنامه تلويزيونى، به اينجانب لطف و عنايت خاصى داشت و هر بار كه خدمت ايشان مى‏رسيدم مورد لطف و محبت ايشان قرار مى‏گرفتم. برنامه درس‏هايى از قرآن، كه بنا بود از طرف مديريت آن زمان تلويزيون تعطيل شود، ايشان به وسيله يكى از اعضاى دفتر خود، به رئيس صدا و سيما اعلام فرمودند كه اين برنامه‏ ها مفيد بوده و بايد باشد و چون من بابت اجراى برنامه‏ ها حق‏ الزحمه‏ اى دريافت نمى‏كردم، آن امام بزرگوار چند بار مبلغ قابل‏ توجهى برايم فرستاد كه بخدمتشان شرفياب شده و اعلام كردم من فعلاً نياز ندارم ولى ايشان مى‏فرمود: اين از بيت‏ المال نيست و نزد شما باشد و بعد از اين آشنايى بود كه آن رهبر فرزانه حكم نمايندگى خود را در سازمان نهضت سوادآموزى به من اعطا فرمود.


حكم نمايندگى امام خمينى (ره)، در سازمان نهضت سوادآموزى:
بسم الله الرحمن الرحيم‏

جناب حجةالاسلام آقاى حاج شيخ محسن قرائتى دامت افاضاته‏:
نظر به اهميت امر سوادآموزى و گسترش فرهنگ و معارف اسلامى و با توجه به تجربياتى كه در اين باب داريد، جنابعالى را به سمت نماينده خود در سازمان نهضت سوادآموزى تعيين مى‏نمايم. اميد است با هماهنگى هر چه بيشتر با مسؤولان محترم اين سازمان و وزارت آموزش و پرورش مسؤوليت سنگين خويش را بهتر انجام دهيد. بديهى است كه كمك و مساعدت دست‏اندركاران امر نهضت و وزارت آموزش و پرورش و استفاده از تمامى امكانات موجود پيروزى شما را بر عفريت بى‏سوادى كه يكى از ميراث‏ هاى شوم نظام طاغوتى است سريع‏تر مى‏نمايد. از خداى تعالى موفقيت شما را در اين راه مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته ‏
روح الله الموسوى الخمينى
ارديبهشت ماه 1361

تعداد صفحات : 4

درباره ما
Profile Pic
نامم را پدرم انتخاب کرد! نام خوانوادگی ام را یکی از اجدادم! دیگر بس است! راهم را خودم انتخاب می کنم! دکتر شریعتی ××××××××××××××
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 117
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 14
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 108
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 136
  • باردید دیروز : 70
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 518
  • بازدید ماه : 1,307
  • بازدید سال : 4,733
  • بازدید کلی : 77,483
  • کدهای اختصاصی

    %D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%B1%20%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%AA

    %D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%B1%20%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%AA

    افزايش آمار بازديد Farsitools (IDG) reffer --> بزرگترین سایت جاوا اسکریپت ایران Click Here To Navigate  ساعت Led پوما - ساعت مخفي پوما